اين رمان، داستان زندگي زني بهنام «وصال» است که با دخترش زندگي ميکند. پس از گذشت ۹ سال بهطور اتفاقي مردي بهنام «پاشا» را ميبيند که در گذشتهاش نقشي پر رنگ داشته است. وصال شش ماه صيغه پاشا بوده و پس از آن پاشا او را رها کرده و از ايران رفته بود و حالا در اوج ناباوري او ميخواست که يکبار ديگر وصال مال او باشد... رويدادهاي ميان وصال و پاشا جريان اين داستان را شکل ميدهد.
ارسال دیدگاه