اين رمان که از سوي نويسنده به زادگاهش، شهر داريون تقديم شده است، داستاني است که اتفاقات آن ميان واقعيت و خيال در حال رفتوآمد است و مخاطبش را در فضايي اسطورهاي به حرکت واميدارد. اين رمان از تصميم راوي براي ترک محل زندگي و سفر به زادگاهش آغاز ميشود. او نامهاي از پسرعمويش دريافت کرده که در آن از حضور موجودي عجيب در شهر خبر ميدهد. موجودي که اهالي بومي از وي بهعنوان «آل» ياد ميکنند و پسرعموي راوي در نامهاي به او ذکر ميکند که ديده است که هرلحظه به شکل موجودي درميآيد. اين نامه و حادثه بهانهاي است براي سفر راوي به گذشته خود و مواجهه با داستانها و افسانههايي که از کودکي با آنها مواجه بوده و بسياري از آنها هنوز نيز براي او نامفهوم باقيمانده است.
ارسال دیدگاه