تارتوف یا شیاد، فریبکار، ریائی، غاصب، منافق؛ از مشهورترین کمدیهای مولیر است؛ روانشاد «محمدعلی فروغی» نیز با عنوان: «میرزا کمالالدین» به روش اقتباس، همین اثر را ترجمه کرده است. در این کمدی، «مولیر» از یکی از آسیبها، و مشکلات موجود در فرانسهی سده هفدهم میلادی سخن میگویند؛ و انسانهایی را به تصویر میکشند؛ که در پشتِ تقدسِ لباس مذهب، افکار آلوده و نیتهای باطل خود را پنهان میکنند. سدهی هفده میلادی، دوران رنسانس و رویارویی مذهب و علم بود، و از اینرو پرسش کردن از دین، و جایگاه آن، با توجه به پیشینهی تلخی که کلیسا، و کنش بسیاری از کشیشان، در ذهن مردم بر جای بگذاشته بود، امری طبیعی مینمود. «مولیر» درواقع با یاری از زبان کمیک، و نمایشنامههای کمدی خویش، و انتقاد اجتماعی، که به نارساییهای اجتماعی جامعهاش وارد میکرد؛ شهرتی در میان همگان بهدست آورده بود. «مولیر» با هوشیاری تمام، پی برده بود، که تراژدی و یا نمایشنامههایی که صرفاً جنبهی پند و اندرز دارند، دیگر برای مردمان زمانِ او، جذاب نیستند؛ از همین رو بود که کمدی را برگزیدند. در تراژدی، نمایشنامهنویس، بر عظمت و قهرمان بودن انسان، تأکید دارد، اما در کمدی، بر نقاط ضعف، و اشتباهات آدمی، انگشت میگذارد. اگر تراژدی بر آزادی انسان تأکید دارد، کمدی، از نارساییهای موجود در زندگی اجتماعی، سخن میگوید. کمدی انسان را به خنده وامیدارد. خندهای که همانطور که بینش گر را سرگرم میکند، جنبهی آموزشی نیز، برایش به همراه دارد.
موضوع(ها):
نمایشنامه فرانسه - قرن ۱۷
ارسال دیدگاه