رمان «نفر هفتم» اثر مرسده کسروی تجربهای بکر و کمتجربه شده در داستاننویسی معمایی پلیسی ایران است. با وجود اینکه در ادبیات داستانی پنجاه سال اخیر ایران به ندرت میتوان به رمانی کارگاهی و پلیسی برخورد کرد که مقتضیات این ژانر ادبی را کاملاً رعایت کرده باشد؛ اما «نفر هفتم» را میتوان یک تجربه موفق در این حوزه و یک اتفاق تجربی قابل اعتنا در آن به شمار آورد.
کسروی در این داستان بلند از تکنیک انتخاب چند راوی برای روایت داستانی استفاده کرده است و با ثابت نگاه داشتن لوکیشن و فضای روایت، از هر کدام از راوَیان میخواهد که خود یک روایت از داستانی که کتاب به دنبال بازگویی وکشف گرههای آن است باز گو کنند و در این بیان است که مختصات مکانی و بیانی تازه و قابل اعتنایی در داستان ظهور و بروز پیدا میکند.
ماجرای این داستان از کشف یک جسد در ساحلی در شهرستان بندرانزلی شروع میَشود و شخصیتهایی که میتوانند بازگشای راز حضور این جسد در ساحل باشند. یک بازجوی آگاهی که نویسنده تمایلی نیز به معرفی او ندارد در لوکیشن اتاق بازجویی از شاهدان و مطلعان درباره این قتل و مقتولش سوال و جواب میکند و در این سوال و جواب است که هر یکی از این شخصیتها با زبانی خاص و از زاویه دید خود به بازگویی داستانی آنچه بر مقتول رفته و یا میتواند رفته باشد میپردازند. تکنیک استفاده از چند زبان روایی برای بازگشایی گرههای داستانی و سفر به دل شخصیتهای قصه و تمرکز بر روابط انسانی؛ در زمره مهمترین موضوعاتی است که این داستان بلند را به اثری شیرین و جذاب و در عین حال پرکشش و تعلیق برای ادامه دادن تا انتها مبدل کرده است.
ارسال دیدگاه