موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
۳۵۲ صفحه
این داستان روایت دختر جوانی است به نام "حوری "که همچون شاهدی خاموش به زندگی خانواده خود و اهالی محله مینگرد و بی قراریهای خویش را در وضعیت غیرانسانی توصیف میکند .او با طنز و حساسیت به زنانی که در روضهخوانی شرکت کردهاند مینگرد .از ماجرایی که زندگی او را دگرگون کرده سالها میگذرد و حالا این مجلس روضهخوانی مرگ برادرش "حسین "را تداعی میکند .حسین جوان روشنفکر، پس از سالها حبس به خانه باز میگردد .محیطی که به آن باز میگردد محیط مصرف زده سالهای رفاه کاذب است ;سالهای آغازین دهه 1350که افزایش درآمد نفت، تب زمین را در میان طبقات فوقانی و میانه جامعه وحدت بخشید . او زندگی خانواده را که در پی جریان روز رفته، بی هویت و رنگ باخته میبیند و نمیتواند با آن کنار بیاید .حسین و حوری از نسل تازهای برخاستهاند که نمیخواهند در مسیر مالوف و بی نیاز از تفکر، گذشته را تکرار کنند .برای مثال، گذشته همان "عمو بزرگ "است با دیدگاه سیاسی ارتجاعیاش "پدر "است که به نشانه پدرسالاری حاکم، تجسمی بیرحمانه یافته و "مادر "است که موجودی حقیر و بی اراده در بند سنن عتیق تصویر شده است .حسین مرحله به مرحله سعادت خویش را از دست میدهد .کابوسهای دوران زندان و یاد یاران خرد شده زیر شکنجهها، ذهنش را شب و روز جولانگاه خویش ساخته است .او نه تنها موجد تحولی در خانواده نمیشود، خود نیز به مشروبخواری و هرزهگردی روی میآورد .حسین که پناهگاههایش ـ عقیده، عشق، خانواده ـ را یکی پس از دیگری از دست داده دیوانهای ولگرد میشود و میمیرد ;اما سقوط و مرگ او همواره بر ذهن حوری ـ تنها فرد نزدیک به حسین ـ سنگینی میکند و از این رو مسیر زندگی او را تغییر میدهد .بدین سان که او را از سبک سریهای نوجوانی به کابوسهای شکنجه شدگان سرخورده پرتاب میکند و تغییر جسمی و روحیاش را باعث میشود ....
ارسال دیدگاه