این کتاب مشتمل بر دو نمایشنامه با عنوانهای «یک زن» و «از کوچه بالا آمدم و از کنار اشباح گذر کردم» است. «یک زن»، داستان زنی است که هم دختر است و هم مادر و همسر و دوست؛ که در زندگی روزمره خفقانآور با اعضای خانواده خود در برخورد مداوم است. این روایت، روایتی تمثیلی است. نمایشنامه دیگر، حکایت مرد جوانی است که در فرم روایی از کوچه کودکی خود میگذرد و در ۱۳ مرحله در ۱۳ خانه این کوچه توقف میکند تا خرده خاطرات خود را در ارتباط با ساکنان این خانهها به یاد آورد که در نهایت این مرد به خانه کودکی خود میرسد که مادر در آن خودکشی کرده است.
ارسال دیدگاه