در کتاب حاضر، «رزي کارپ» ضدقهرماني است که اختيار اداره زندگياش را از دست داده است و آنچه بر او گذشته از نگاه سوم شخص روايت ميشود. نثر رمان به گونه ايست که خواننده را در فضاي بيگانگي و ترديد قرار ميدهد و خواننده براي رهايي از اين احساس بيگانگي و ناپايداري چارهاي جز دنبال کردن ماجرا ندارد. رزي با تک گفتارهاي درونياش که همواره بين گذشته و حال پل ميزند، خواننده را براي حل معماهايش به دنبال خود ميکشاند و هر بار که موفق ميشود پاسخ معمايي را پيدا کند با طرح پرسشي جديد او را گرفتار ميکند.
ارسال دیدگاه