«شازده حمام» عنوان کتابی چهار جلدی، نوشتهٔ محمدحسین پاپلی یزدی است که خاطراتِ کودکیش را در یزدِ دههٔ ۳۰ و ۴۰ روایت میکند. این روایتها، نمونهٔ تاریخچهٔ شفاهی یزد هستند که با لحنی شیرین بسیاری از باورها و خرافات و تجربیات مردمان گذشته را بیان کردهاند. جلد اول و دوم این کتاب، بهگونهای، اعتراضِ پنهانِ نویسنده به شرایط اقتصادی و فقرِ مردمانی است که در حسرت زندگی متوسط، روزگارشان میگذرد؛ اعتراضی که با لحنی شیرین بارها هم در متن کتاب نمود پیدا کرده است: «چهره و قیافهٔ این دو دختر، بهعنوان سمبلِ مهاجرتِ بیرویه در ذهن من خواهد ماند؛ اما راستی اگر این دو دختر که از فقر به خودفروشی افتادهاند، در روستاهایشان میماندند، چه میشدند؟ مردم از ترسِ مرگ، از روستاهایشان فرار میکنند تا در شهر دچار فقر و رسوایی شوند.»
نگارنده در مقدمهٔ جلد دوم دربارهٔ کتاب مینویسد: «باید توجه داشت که این، کتابِ خاطرات است؛ یعنی یک کتاب تحقیقی، تاریخی، جغرافیایی یا مردمشناسی و جامعهشناسی و... نیست؛ فقط خاطرات است.» هرچه باشد، خاطراتی است که خواننده را تا جلد آخر همراه خود میکند.
ارسال دیدگاه