یک سال پیش از درگشت، «فرانتس کافکا» رابطهای عاطفی، شگرف، و متفاوتی را تجربه کردند. یک صبح هنگام قدم زدن در پارک «اشتلیتس برلین» با دخترکی پریشان روبرو شدند که سوزناک میگریست: او عروسکش را گم کرده بود. نویسندهی «مسخ» برای آرام کردن دخترک داستانی میسازد: عروسک گم نشده بود، به مسافرت رفته بود و او هم نامهرسانی بود که فردا نخستین نامهی عروسک مسافر را برای دخترک به پارک میآورد. جناب «جوردی سیئررا ای فابرا (بارسلونا، ۱۹۴۷ میلادی)»، در اثر به یاد ماندنی خود «کافکا و عروسک مسافر» با چیرهدستی تمام به شرح این ماجرا و بازنویسی خیالی نامههای «فرانتس کافکا»، به دخترک میپردازد. این نویسنده شهیر اسپانیایی، بیش از سیصد کتاب در زمینههای گوناگون رمان بزرگسال و نوجوان، داستان کودک، نقد ادبی، تحلیل و نقد موسیقی معاصر، نمایشنامه، زندگینامه و… نوشته است.
موضوع(ها):
داستانهای اسپانیایی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه