خدای چيزهای کوچک داستان خواهر و برادری است به نامهاي راحل و استا، دوقلوهای ناهمسانی که عقيده دارند مادرشان با به دنيا نياوردنشان در اتوبوس آنها را از يک عمر اتوبوس سواری مجانی محروم کرده! زمان تعطيلات کريسمس نزديک ميشود و دختر دايیشان، سوفی مال، که حاصل ازدواج دايیشان با يک زن انگليسی است، به همراه مادرش برای تعطيلات کريسمس به هند و دهکده راحل و استا میآيند و سرانجام در يک روز همه چيز تغيير میکند. داستان بين دو زمان در نوسان است، کودکی راحل و استا و زمانی که آنها به سن ۳۱ سالگی رسيدهاند، همان سنی که مادرشان مرد، زمانی خوب براي زندگی و برای مردن. ساير شخصيتهايی که در داستان هستند مانند جرمهايي هستند که حول قلب ماجرای اصلي داستان در گردشاند و ‹‹روی›› با مهارت گاهی در همان حال که احساس میکنيم در قلب ماجرا هستيم داستان را به يکی از اين جرمها ميبرد. همه اين شخصيتها قابل فهم و ملموس هستند. از مادر راحل و استا گرفته تا ‹‹ولوتا››، انسانی که در هند آن زمان جزو طبقه ای به نام نجسها بوده و حتی حق دست زدن به اصطلاح غير نجسها را نداشته که در نهايت نيز داستان به او ختم میشود.
ارسال دیدگاه
mryshahr
خيلي وقت پيش اين كتاب رو خونده بودم ولي از بس كه ازش خوشم نيومده بود (و هيچي نفهميده بودم) تو ذهنم نمونده بود!
1398-07-24از كل اين كتاب فقط يه سري حالات خاصي كه دوقلو ها نسبت به هم داشتند و فكر هم رو ميخوندند و حالات هم رو حس ميكردند يادم مونده. والا ديگه هيچي!!! شايد تنها كتابي باشه كه ازش چيزي يادم نمونده
يا وقتي خوندمش من خيلي درگيري فكري داشتم و شايد هنوز بچه بودم، يا اينكه اشكال از اين كتابه بوده!!!
mryshahr
خيلي گنگ بود. اعصابمو خرد كرد...
1398-07-24