ایوب بودن گلشیری

مصاحبه

چرا از میان آثار داستان‌نویسان معاصر، سراغ هوشنگ گلشیری رفتید؟ اینجا سلیقه و ذوق بی‌تأثیر نیست. برای شخص من، همان‌طور که در شعر، فروغ تافته جدا بافته‌ای است، در رمان معاصر هم گلشیری این‌گونه است. از سوی دیگر، نثر معاصر اساساً مدیون چند نویسنده است که یکی از برجسته‌ترین آن‌ها حتماً هوشنگ گلشیری است. دلیل شما برای
جزئیات

«وصیت‌ها» منتشر شد

اخبار

«وصیت‌ها» جدیدترین اثر مارگارت اتوود و دنباله کتاب «سرگذشت ندیمه» به فارسی منتشر شد.
جزئیات

قرار تصویری اول لک‌لک‌بوک با کتاب‌خوان‌ها

پرونده

تیم لک‌لک بوک در تاریخ دهم آذرماه، مصاحبه‌ای با دوستداران کتاب در کتاب‌فروشی «اسم» انجام داد. در این ویدئو می‌توانید گزیده‌ای از این گفت‌وگوها را ببینید. با تشکر از کتاب‌فروشی اسم و تمامی دوستانی که در این قرار ما را همراهی کردند. به امید دیدار شما در قرارهای آینده.
جزئیات

نامه بهرام بیضایی به اکبر رادی پس از مرگش

پرونده

پنج دی سالروز تولد بهرام بیضایی کارگردان و نمایشنامه‌نویس برجسته‌ی ایرانی است. همچنین این روز یادآور سالمرگ اکبر رادی، نمایشنامه‌نویس بزرگی است که به عنوان «چخوف» ایرانی شناخته می‌شود.
جزئیات

سال بلوا

کتاب

کتاب سال بلوا دومین رمان عباس معروفی، نویسنده‌ی محبوب ایرانی، بعد از رمان سمفونی مردگان است. نویسنده در این کتاب شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نابسامان را در هر جامعه‌ی بدون ثبات و رشد نیافته و شخصیت‌های متفاوت که مدام به دنبال قدرت‌اند را به تصویر می‌کشد.
جزئیات

سفارش کتاب

لیست کتاب مورد نیاز خود را به لک‌لک بوک بسپارید و در محل موردنظر تحویل بگیرید. برای سفارش کتاب، کتاب‌های مورد نظر را با جستجو در سایت به فهرست درخواستی بیفزایید، یا کتاب‌های درخواستی را به صورت تایپی به لیست اضافه کنید. دقت کنید که برای کتاب‌های ترجمه شده، ناشر یا مترجم مورد نظرتان را حتما قید کنید.
جزئیات

سال نو مبارک

لک‌لک بوک سال نو را تبریک میگوید

تیم لک‌لک بوک، فیلم حاضر را به دو منظور تهیه کرده، اول تبریک سال نو و آرزوی سلامتی و شادی برای شما، دوم پاسخ دادن به سه سوالی که ممکن است برای شما جالب باشند:
سوال اول: ایده‌ی لک‌لک بوک از کجا آمد؟
سوال دوم: چرا این اسم برایش انتخاب شد؟
سوال سوم: با همراهی لک‌لک بوک به کجا می‌رسید؟

لک‌لک بوک

ویکی‌پدیا دانشنامه‌ای همگانی شد، چون به جای تکیه به «افراد خاص» از «عموم مردم» خواست اطلاعاتشان را به اشتراک بگذارند، یکدیگر را ویرایش کنند و به کامل شدن هم کمک کنند تا سود همگانی حاصل شود. بر این اساس ما نیز در تلاشیم تا در زمینه‌ی کتاب رسانه‌ای متخصص باشیم و برای رسیدن به این مهم، نیاز به خِرد جمعی شما کتاب‌دوست‌ها داریم. باور ما بر این است که «همه چیز را همگان دانند»، پس بستری فراهم کرده‌ایم تا همه بتوانند در مورد کتاب‌هایی که می‌خوانند بنویسند. بعد از مدتی لک‌لک بوک رسانه‌ی مرجعی خواهد بود که فارسی‌زبان‌های دنیا و ایرانیان با هر زبان و قومیت، به اطلاعات کتاب‌های مورد نیازشان دسترسی دارند و می‌توانند بهترین‌ها را انتخاب کنند. با این کار حلقه‌ی گمشده‌ی فرهنگ ما که «ضعف در کار تیمی» است، در جایگاه خودش قرار می‌گیرد و روزهای بهتر دور از ذهن نخواهند بود. همراه ما باشید تا در کنار هم برای این مهم تلاش کنیم.

ویژه‌نامه‌ی نوروزی لک‌لک بوک

مجموعه‌ی لک‌لک بوک اولین ویژه‌نامه‌ی نوروزی آنلاین خود را با مطالبی خواندنی تقدیم می‌کند:
ابتدا «سخن سردبیر» با حال و هوای این روزها را می‌خوانیم،
در بخش «گپ و گفت لک‌لک بوک با اهل قلم»، نسل جوان نویسندگان و مترجمان پرکارِ این روزها به ۶ سوال ما پاسخ داده‌اند؛
«آرزوی عجیب سال نو»ی نیل گیمن نویسنده آمریکایی بخش دیگر مجله است؛
«آموزش داستان با نمودار» مقاله‌ی جالبی است که مراحل نوشتن داستان را به خوبی به شما یاد می‌دهد؛
در بخش «جرقه‌های کوچک، کتاب‌های بزرگ» به دنیای نویسنده‌ها رفته‌ایم تا ببینیم چطور شروع به نوشتن شاهکارهای خود کرده‌اند؛
در آموزش دیگری می‌آموزیم که «چطور با استفاده از یک عکس داستان بنویسیم» و بعد از آن نمونه «عکس‌نوشته» جالبی از مصطفی مستور برایتان گذاشته‌ایم که با این سبک کار بیشتر آشنا شوید.
در «۸ ژانر، ۸ کتاب»، معروف‌ترین کتاب نه ژانر اصلی ادبیات و دلایل معروفیتش را برایتان در قالب یک اینفوگرافیک جذاب آورده‌ایم؛
در مصاحبه‌ی ترجمه‌شده‌ی فردریک بکمن، نویسنده‌ی مردی به نام اوه از «تجربه دونفره‌ی نویسنده و خواننده» برایتان می‌گوید؛
و در بخش سرگرمی هم یک «جدول ادبی» برایتان آماده کرده‌ایم.

امیدواریم از مطالب این مجله لذت ببرید و اگر آن را دوست داشتید، به دوستانتان معرفی کنید.

شرکت در چالش
#کتاب_ناتمام لک‌لک بوک
با جوایز ارزنده

کتاب ها

لک لک بوک

کتاب های صوتی

لیست


کتاب های الکترونیکی

لیست

اخبار لک‌لک

لک لک بوک

مجله لک‌لک

لک لک بوک

مصاحبه

لیست

گفت‌وگو با عالیه عطایی قصه‌گوی مرزها

عالیه عطایی نویسنده‌ای اصالتاً افغانستانی اهل هرات است که در ایران بزرگ شده است. او ماستری تئاتر از دانشگاه هنر تهران دارد و علاوه بر داستان نویسی در حوزه نمایشنامه و فیلم‌نامه هم فعالیت می‌کند. عالیه عطایی برای نگارش رمان کافور پوش، موفق به دریافت جایزه مهرگان ادب شد و باز برای همان رمان برنده جایزه ادبی واو، برای رمان متفاوت سال شد و در زمینه نگارش نمایشنامه نیز جوایزی بدست آورده است. منتقدان فارسی زبان او را از تاثیرگذارترین نویسندگان زن همدوره خودش می‌دانند. عالیه عطایی با محوریت مهاجرت می‌نویسد و از نسل دو مهاجر داستان می‌سازد. آدم‌هایی که خودش را جزوشان می‌داند و می‌گوید « معلوم نیست اگر روزی حس کنم به خانه برگشته‌ام داستانی برای نوشتن داشته باشم«. او در حال حاضر رمانی با عنوان «سال مرزی» را آماده چاپ دارد که مثل دیگر آثارش در آن به نسل مهاجر افغانستانی پرداخته است.


متن مصاحبه


داستان‌نویسی در افغانستان تقریباً پیشینه یک قرنه دارد و با ترجمه «فاجعه‌های پاریس» و برخی داستان‌های عامه‌پسند اروپایی توسط محمود طرزی، داستان‌نویسی مدرن نویسندگان افغانستان را به سمت خود کشاند. ولی به رغم این پیشینه، دستاوردهای حوزه داستان‌نویسی ما بسیار ناچیز است. چه چیزهایی مانع رشد داستان‌نویسی در افغانستان شده است؟

داستان تحفه دنیای مدرن است و با حکایت و روایت عامیانه تفاوت دارد. شما فکر کن چه چیزهایی ما را از جهان مدرن دور نگه داشته؟ همان‌ها دستاوردهای ما در داستان را هم تحت تأثیر قرار داده است. داستان نوشتن در خودش میلی به بیرون زدن از فرم غالب جامعه دارد. جامعه‌ی ما آن‌قدر در طی همین یک قرن گذشته گرفتار جنگ، ناامنی، وحشت و نیازهای ابتدایی بوده است که مجال رسیدن به داستان را نداده…

داستان‌نویسان افغانستان سرنوشت غم‌انگیزی داشته و قربانی تحولات سیاسی شده‌اند. نقش بی‌ثباتی‌های سیاسی در کمرنگ شدن داستان‌نویسی در افغانستان چقدر برجسته است؟

در سؤال قبل پاسخ تان‌را تا حدودی دادم. داستان نویس از جامعه‌اش جدا نیست. کشور ما گرفتار کودتا و جنگ و مصیبت بوده… داستان نویس هم یکی بوده از دیگران. شاید به مهاجرانی مثل من بشود خرده گرفت که شما در جنگ نبودید و در جای امنی زندگی می‌کردید. خب حق با شماست. امروز نسل مهاجر افغان در همه دنیا هستند و کار می‌کنند و جنسی از ادبیات داستانی را شکل داده‌اند که نمی‌دانیم اگر داخل افغانستان بودند محصول چه بود. ولی از جانب نسل خودم مطمئنم که ادبیات افغانستان بعد از این رنگ و رو خواهد گرفت.

علاوه بر نوسانات سیاسی، حکومت‌ها نیز همواره با نویسندگان بی‌مهری کرده‌اند و به ندرت پیش آمده که نویسندگان، مورد حمایت حکومت قرار گیرند. در حالی که در سایر ممالک، مراکزی برای پرورش استعدادهای نویسنده و خلاق وجود دارد. سیاست‌های فرهنگی حکومت‌ها چقدر بر عدم رشد داستان‌نویسی در افغانستان اثر منفی داشته است؟

ببینید من در افغانستان نبوده‌ام و تا بحال هم کتابی در افغانستان چاپ نکردم آن‌چه می دانم همانی است که اهالی رسانه افغانستان درباره سیاست‌های حاکم گفته‌اند و این اواخر هم که همه نوید اتفاقات خوب فرهنگی را می‌دهند. شاید یک روز برگشتم و کارهایم را در افغانستان چاپ کردم تا آن روز به من اجازه بدهید در این‌باره صاحب نظر نباشم.

بعد از دهه هفتاد بخش عمده نویسندگان داستانی ما در مهاجرت پا به عرصه داستان‌نویسی گذاشته‌اند. در مهاجرت چه زمینه‌هایی برای رشد این استعدادها فراهم بوده است؟

چند نوع مهاجرت داریم. دوستان و همکارانی دارم که سال‌ها در افغانستان زندگی کردند و بعد مهاجرت کردند و کسانی مثل من که پدرانشان مهاجر بودند. مهاجرت دلایل خودش را دارد بیشتر کسانی که من می‌شناسم دلیل مهاجرت‌شان از افغانستان صرفاً این نبوده که در زمینه داستان نویسی عرصه را تنگ دیده‌اند. ماجرا بیشتر ناامنی جانی و مالی و زیستی بوده و بعد در کشورهای دیگر کارشان را ادامه داده‌اند. نمی‌توانیم منکر شویم که اگر داستان نویسان مطرح افغانستان در داخل کشور بودند قطعاً مخاطب بیشتری از هم زبان‌ها داشتند اما این‌ها تاوان جنگ و بلبشو بوده و باید امید بست به روزی که برسد و بشود و بتوانند و بتوانیم.

مهاجرت در ایران، سخت‌ترین نوع مهاجرت برای افغانستانی‌ها شناخته شده است. فضای ایران در شکل‌گیری درون‌مایه و شخصیت‌های داستانی شما و سایر داستان‌نویسان افغانستانی، چه نقشی داشته است؟

من در ایران بزرگ شده‌ام با فرهنگ دوگانه افغانستانی و ایرانی… قطعاً درداستان‌هایم از هر دو فرهنگ حرف زدم. به نسل دو مهاجر از هر چیزی نیم اش می‌رسد. نیم زبان، نیم فرهنگ، نیم لهجه… و همه آدم‌های داستانی من هم نیمه‌اند.

گاهی فکر می‌کنم نسل دوای‌ها بدتر از نسل اول مهاجر هستند چون هرگز نخواهند فهمید چرا و چطور این‌گونه شدند. خودشان انتخابی نداشته‌اند و این جبر، تم بیشتر داستان‌هایم شده و خیلی وقت‌ها ناخواسته بوده است. بعد یک داستان تمام شده دیده‌ام که اینطور است.

شما در جلسات نقد ادبی ایرانیان شرکت می‌کردید. نگاه نویسنده‌های ایرانی به شاعران و داستان‌نویسان افغانستانی بر پایه چه معیارها و ذهنیت‌هایی بود؟

بیشتر اعتقاد دارند چیزی به عنوان ادبیات افغانستان وجود ندارد و خیلی کم نویسنده‌های افغانستانی هستند که خارج از افغانستان داستان می‌نویسند. شاید درست‌تر این است که بگویم اطلاعات درستی نیست. جز نام‌های شناخته شده، کسی از آنچه در افغانستان می‌گذرد خبر ندارد و هنوز داستان نویسان معاصر افغانستان نتوانسته‌اند خودشان را به جامعه فارسی زبان ایران خوب پرزنت کنند. باز هم تاکید می‌کنم جز چند نفری که به دلایلی داخل ایران بوده‌اند جامعه ادبی ایران اطلاع درستی ازدیگران ندارد. که این معرفی کردن ساز و کار و برنامه ریزی لازم دارد.

آیا شما خودتان را در داستان‌نویسی صاحب سبک می‌دانید، یا از سبکی خاص پیروی می‌کنید؟

صاحب سبک شناخته شدن ادعای من نیست. کار منتقد است و در واقع اوایل نوشتنم به تقلید از داستانهایی که دوست داشته‌ام نوشته‌ام، اما در حال حاضر و حتی سالهای اخیر خیر. پیرو سبکی نبوده‌ام. من قصه‌گو هستم و قصه تعریف می‌کنم. حالا سبک و مابقی‌اش بماند.

کدام نویسنده خارجی بیشترین تأثیر را بر شما داشته است؟

چرا نمی‌پرسید کدام نویسنده و بر خارجی‌اش تاکید دارید؟ من از نویسندگان زیادی تأثیر دارم. همه آنهایی که خوانده‌ام و دوست‌شان داشتم را در خودم حمل می‌کنم. خارجی و داخلی. حتی داستان کوتاهی از یک نویسنده گمنام. گپ و گفت با شما را دوست داشتم ، میدانید چرا؟ چون سوالهاتان از یک نویسنده خارجی نبود… و جوری با من جرف زدید که خارجی نبودم صرف اینکه در افغانستان بزرگ نشده‌ام. شاید جوابهای من به دقیقی نویسنده‌ای داخل افغانستان نباشد اما در حین جواب دادن کیف کردم که باز خارجی نبودم.

تشکر از شما.


مقالات

لیست

زندگی و آثار علی موسوی گرمارودی

على موسوى گرمارودى در سال ۱۳۲۰ در قم به دنیا آمد. پدر وی از بزرگان اهل گرمارود الموت قزوین بود. وی نخست نزد پدرش مقدمات را فراگرفت و پس از آن به دبستان ملی «باقریه» رفت. دوره دبیرستان را در مدرسه شهید بهشتی (دین و دانش سابق) سپری کرد و پس از آن به مشهد عزیمت رفت و درنزد علمای آن سامان، به فراگیری علوم دینی پرداخت.
درسال 1345 وارد دانشکده حقوق شد و کارشناسی آن رشته را در رشته علوم قضایی کسب کرد. او سرانجام پس از گرفتن مدرک کارشناسی زبان و ادب فارسی با اخذ درجه دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغ التحصیل شد.
گرمارودى در چندین ‏دوره در عرصه شعر و ادبیات کشور حضور مؤثر داشته است و از پیشتازان شعر مذهبى امروز شناخته مى‌شود. او ‏تحصیلات مقدماتى خود را در قم و مشهد به پایان رساند و ادبیات عرب را نزد ادیب پیشاورى فراگرفت.
وی با شاعر بزرگ معاصر «اخوان ثالث» نیز آشنایى و رفت و آمد داشت و اخوان شعرى نیز به نام او سروده بود.
در اسفند ۱۳۵۷ شوراى انقلاب، موسوى گرمارودى را به سرپرستى سازمان آموزشى نومرز منصوب کرد.
همان مؤسسه فرانکلین سابق که در ‏اواخر دهه ۶۰ با ادغام در تشکیلات وزارت فرهنگ و آموزش عالى از صورت یک مؤسسه خارج شد و از آغاز سال ۱۳۷۳ نیز با نام شرکت ‏انتشارات علمى و فرهنگى با انتشارات علمى و فرهنگى (بنگاه ترجمه و نشر کتاب سابق) ادغام شد.
علاوه بر این گرمارودى مدتى رایزن ‏فرهنگى ایران در تاجیکستان بود و مدتى نیز مسئولیت تالار وحدت تهران را بر عهده داشت. او در مدت اقامتش در تاجیکستان جریان شعر ‏معاصر آن کشور فارسى زبان را دنبال کرد و در این باره مقالات تحقیقى متعدد نوشت.‏
موسوی گرمارودی مدت یک سال در حوزه فردوس به امر تدریس مشغول بود.
با پیروزی انقلاب اسلامی،‌ موسوی گرمارودی به همراه مرحومه «طاهره صفارزاده» کانون فرهنگی نهضت اسلامی را بنیاد نهاد.
موسوی گرمارودی علاوه بر سرودن شعر و شرکت درانجمن‌های ادبی، راه اندازى، مدیریت و سردبیرى نشریه‌ی «گلچرخ» و انتشار یک مجله‌ی ادبی در تاجیکستان را نیز برعهده داشته است.
وی در سال 1385 به عنوان «چهره ماندگار بخش شعر» به وسیله بنیاد چهره‌هاى ماندگار انتخاب شد.

برخی از آثار على موسوى گرمارودى:
سرود رگبار / عبور / در سایه‌سار نخل ولایت / چمن لاله / خط خون / تا ناکجا / دستچین / صدای سبز.

داستان کوتاه

لک لک بوک
لک لک بوک