نشست «پنجاه سال با سووشون»
«هلن اولیایینیا» داستاننویس و مترجم در نشستی با عنوان «پنجاه سال با سووشون» در اصفهان، گفت: سیمین دانشور، «سووشون» را در اوج علاقه به جلال و در سوگ همسرش نوشت و شاید این شبهه را برای مردم ایجاد کرد که جلال سر به نیست شده است؛ در حالی که اینطور نبود.
این داستاننویس و مترجم در سخنانی در نشست «پنجاه سال با سووشون» در کافهقصه اصفهان، گفت: من خودم را فمینیست نمیدانم اما زری شخصیت بسیار پیچیدهای در رمان سووشون دارد و این اولین بار در یک رمان ایرانی است که انعکاس یک زنانگی را با اقتدار تمام و حفظ ستون خانواده و همزمانی زن سنتی و مدرن میبینیم؛ آن هم زمانی که مدرنیته آنچنان در جامعه ما رخنه نکرده بود.
این مترجم ادامه داد: این کتاب یک چهره متفاوت از زنانگی در خودش دارد؛ زری خودش میداند که دارد زیادی مایه میگذارد تا زندگیاش را حفظ کند. زنی که آرامش و سلامت خانواده برایش مهم است و درگیر مسایل سیاسی و اجتماعی و بحران جنگ دوم جهانی و بحبحوبه خودشناسی و حتی نگرانی برای خودش است.
این مترجم با بیان اینکه در رمان «سووشون»، یوسف شجاعانه در مقابل خواستههای مخالفان میایستد و مبارزه میکند، گفت: خیلیها با خواندن آثار خانم دانشور و بهخصوص «سووشون» و رابطه عاطفی یوسف و زری و با استناد به کتاب میگفتند سر جلال را زیر آب کردند؛ درحالی که اینطور نبود و همین کتاب و سوگ آن نیز این موضوع را پررنگ کرد. نمیتوان کتمان کرد که ارتباط عاطفی جلال و سیمین خیلی شدید بود درحالی که جلال اهل سیاست بود اما خانم دانشور خودش در مصاحبههایش اشاره کرده که اهل خطر و ریسک نبوده است. جالب ابنجاست که جلال آنقدر آزادی سیمین را قبول داشت که به دنبال این نبود که عقیدهای به او تحمیل کند.
وی افزود: درحال حاضر زنان نویسنده جسارت بیشتری برای نوشتن از مسائلی مانند بارداری و سقط جنین دارند؛حال آنکه تا قبل از «سووشون» این موضوع کمتر دیده شده است. با اینکه زری در خیلی از جاها تن به تحمیل یوسف میدهد اما زنانگی خاص خودش را نیز دارد. البته سیمین یز این مجوز را انگار بیشتر در داستانهای کوتاهش داشت. زنانگی بخش مهمی از نوشتههای سیمین دانشور است؛ خود من وقتی کتاب را میخواندم، احتمال میدادم زری احساس خود سیمین و دغدغه و نگرانیاش برای جلال را نوشته است.
اولیایینیا گفت: کتاب «سووشون» را از نظر تاریخی میتوانیم به دوره حمله به ایران ازسوی متفقین، مرتبط دانست؛ دورهای که ایران تنها راه عبور متفقین بود و تنها راه رساندن آذوقه و غذا و کمک کشور ما بود و بهرغم اعلام بیطرفی، کشور ما مورد هجوم قرار گرفت و ما حتی کشته دادیم و بهخصوص در شیراز و آباده و سمیرم مردم مبارزی را که مخالف متفقین بودند، قلع و قمع کردند.
وی ادامه داد: در ایران متاسفانه در آن زمان غم نان هم بیداد میکرد و فئودالها محصول گندم را به بیگانهها و متفقین میدادند و این یکی از چیزهای بود که یوسف داستان ما با آن مخالفت میکند و همان ریشهاش را میکند.
این مترجم تصریح کرد: در کتاب بحران ایلیاتیها هم دیده میشود که در ایلهای مختلف یک عده طرفدار بیگانهها هستند و تعارض شدیدی بین یوسف و برادرش ابوالقاسم خان میبینیم. برادری مثل یوسف که علیه استثمار میجنگد، دچار مشکل میشود. این ابعاد فقر وحشتناک و قحطی و گرسنگی و نبود نان که به بیگانه میرسید، بهزیبایی در سووشون دیده میشود.
اولیایی نیا ادامه داد: یک رمان خوب میتواند یک تاریخ خوب نیز باشد؛ «سووشون» سندیت تاریخی دارد. دانشور مورخ نبوده اما حقایق تاریخی را نشان داد ما ادبیاتیها از زمان ارسطو به این طرف به خود میبالیم که ادبیات جدیتر از تاریخ، به حقیقت میپردازد؛ درست است که در ادبیات تاریخ و تلفات دقیق را نداریم اما خیلی از حقایق را جز در کتابی مانند تاریخ بیهقی نمیبینیم که با زیرکی و دقت در کتاب بیهقی و در ادبیات هست.
وی تصریح کرد: واقعیات ملموس و مادی و آمار در تاریخ دقیقتر هست اما اینکه آیا حقیقت درست دیده میشود، مسالهای است که نمیتوان بر آن تکیه کرد.
این نویسنده گفت: سیمین دانشور گرسنگی و فقر و آشوب و اضطراب مردم و زیر پا گذاشتن حق شان و همچنین تقاوت افراد آزاده و وطنفروش را را بهوضوح و بدون شعار نشان میدهد. شخصیتپردازی دانشور درباره زری جالب است؛ زری مثل هر زن دیگر سنتی بعد از مرگ شوهرش تنها بچهها برایاش ماندهاند و نگهداری بچهها باعث نمیشود از جنگ و مقابله با کلهگنُدههای سیاسی و نمادهای قدرتی بریتانیا دست بردارد. در کتاب هم غربیِ بد مانند مستر سینگر داریم و هم غربیِ خوب که با مرگ یوسف میگوید «از خون یوسف تا ابد زندگی خواه رویید چیزی مانند سوگ سیاوش».
اولیایینیا تصریح کرد: چهره زن در آثار نویسندگان پیشکسوت ما جنبههای گوناگونی دارند. اضطراب نویسندگی در زنان در دورههای قبلی بهروشنی دیده میشود چون گویی خلاقیت ادبی تنها یک حق و هنر مردانه بوده است. حتی در قرن 19 که اتفاقا بیشتر تعداد نویسنده زن را در این قرن داریم، بیشترین محدودیتها و تحقیرها را نسیت به نویسندگان زن داریم که بعدها جان استوارات میل و بزرگان ادب و فلسفه سخت به این موضوع تاختند.
وی ادامه داد: خود زنان نیز دچار اضطراب نویسندگی بودند؛ شارلوت برونته وقتی «جین ایر» را خلق میکند، در کنارش یک زن دیوانه هم در کتاب خلق میکند؛ انگار ناخودآگاه فکر میکرد اگر زن فرشتهگونه در داستان دارد، باید خانم راچستر را هم خلق کند. این دوگانگی روانی برای نویسنده زن از این جهت ایجاد شد که نکند مورد انتقاد جامعه و شرایط دشوار قرار بگیرد.
ارسال دیدگاه