موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن ۱۴
این کتابچه شامل داستان کوتاهی است از "رضا براهنی". داستان با تاثیر پذیری از قصه مرگ سلیمان نبی، قصه مرگ جهان است که برای باری دیگر در مرکز "اف. بی.آی" آمریکا به وسیله سید (نمادی از ایران) و مرد بلند قد چشم آبی (نماد قدرت جهانی) مرور میگردد. داستان در یک شب ظلماتی در نیویورک اتفاق میافتد. برقها قطعاند و در دل تاریکی، غارتگران به چپاول و دستبرد مشغولاند (شبی مانند یازده سپتامیر) "سید" و "رحمت" که قرار است در جلو ساختمانی بلند همدیگر را ببینند، به دام پلیس میافتند. سید محمولهای با خود دارد که فقط خود او قادر است آن را از زمین بردارد. این محموله را سید بیست و چند سال است که با خود دارد. "اف. بی. آی" با حمل این محموله موافق نیست و خودش هم قادر نیست آن را توقیف کند بنابراین برای حمل آن از خود ایران و ایرانی سود میجوید. آنها به همراه پلیس وارد ساختمانی میشوند که مردی چشم آبی منتظر آنهاست.....
ارسال دیدگاه