«میان صخرههای خالی»، داستان پزشک جوانی است که به روستایی دورافتاده اعزام شده است. او که ورزشکار و کوهنورد است، با وجود اخطار اهالی روستا، تصمیم به صعود از کوه نزدیک روستا و داخل شدن به دو غار بالای آن میگیرد. مردم معتقدند روحی در آن غار ساکن است که هرکس را که وارد غار شود گرفته و نابود میکند. پزشک در غار چیزی نمیبیند. اما تا مدتها پس از بازگشت احساس میکند تحت نظر است و کسی در همهحال تعقیبش میکند. او حتی رد پوتینهایی را در برف، همهجا، اطراف خویش میبیند و سرانجام در حالی که گویا به مرز جنون رسیده، تصور میکند هیچکس در آن روستا ساکن نیست؛ تمامی مردم رفتهاند و او مانده و رد پوتینهایی که همهجا ظاهر میشوند و وجود دارند. کتاب پیش رو دربردارندۀ هفت داستان کوتاه با عنوان میان حفرههای خالی؛ مرض حیوان؛ لحظات یازدهگانۀ سلیمان؛ مردگان؛ یک هفته خواب کامل؛ یک تکه شازده در تاریکی؛ و گرای پنجاه و پنج است.
موضوع(ها):
داستانهای کوتاه فارسی - قرن ۱۴
ارسال دیدگاه