معرفی کتاب از سرد و گرم روزگار
احمد زیدآبادی، روزنامهنگار سیاسی معروف که در وقایع سال ۸۸ آوازهای پیدا کرد، خاطرات خود را از کودکی تا ۱۸ سالگی، که در رشتهی علوم سیاسی دانشگاه تهران قبول میشود، در کتاب «از سرد و گرم روزگار» آورده است. این کتاب در واقع پیشزمینهای است برای کتاب خاطرات پنج جلدی او. زیدآبادی دکترای روابط بینالملل را از دانشکدهی حقوق دانشگاه تهران گرفت. موضوع تز دکترای او «دین و دولت در اسرائیل» است. فعالیتهای مطبوعاتی خود را از سال ۱۳۶۸ با روزنامهی اطلاعات آغاز کرد و سالها روزنامهنگار بود، امّا در سالهای اخیر ۶ سال به زندان افتاد و از فعالیت مطبوعاتی منع شد. او کتاب «از سرد و گرم روزگار» را به روان مادرش و همهی کسانی که به تعبیر او شرافتشان را از راه «خون» و «طلا» به دست نیاوردهاند تقدیم کرده است. این کتاب را نشر نی در آبان سال ۱۳۹۶ منتشر کرده است و بیش از ۱۳ بار تجدید چاپ شده است.
زیدآبادی در نهم شهریور ۱۳۴۴ در روستای ابراهیمآباد زیدوئیه (به زبان محلی زردو) در استان کرمان متولد شد و کودکی سختی داشت. میتوان او را از کودکان بدسرپرست و به اصطلاح امروز کودکِ کار دانست. مادر و سه خواهرش همگی ناچار بودند برای تأمین معاش کار کنند. برای رفتن به مدرسه به سیرجان رفت. با وجود سختی شرایط، علاقهمندی به درس و پیشرفت تحصیلی همیشه در او وجود داشت و هیچگاه ناامید نمیشد. اینطور که در متن کتاب میبینیم نویسنده خیلی کودکوار نبوده بلکه با پسربچهای طرف هستیم که همیشه با اطرافیان خود تفاوت داشته و درک و فهمی بیشتر از همسالانش دارد.
ضمن روایت زندگی راوی، وقایع سیاسی و اجتماعی هر زمان به روشنی بیان شده است. ایام قبل از انقلاب و شرکت راوی در جریانات انقلاب؛ پس از آن احزاب مختلفی که وجود داشتند و نحوهی برخورد عاملان رژیم سابق با انقلابیون از ماجراهای جالب توجهی است که در این اثر آمده است. نویسنده در این کتاب گاه به جزئیات خیلی دقیق پرداخته است تا جایی که حتّی در این امر زیادهروی کرده، از آن طرف هم گاه از شرح و توصیف مواردی کوتاهی کرده است.
از ویژگیهای این کتاب سادگی و بیپیرایگی آن است. در این زندگینامهی خودنوشت، مخاطب به مرور شکلگیری هویت و شخصیت راوی را دنبال میکند. هر اقدامی که او انجام میدهد علتی دارد که زمینهساز تصمیمی است که بعدها میگیرد. نویسنده در جایی گفته است که دلیل نوشتن این کتاب توسط او یکی این بوده که سه خواهرش از او خواستهاند سختیهای زندگیشان را بنویسد. دیگر اینکه میخواسته بگوید ارزش آدمی به مال و جاه نیست، بلکه به عزت و آگاهی و شناخت اوست. او میخواسته نشان دهد که منتقدان آدمهای مرفّهی نیستند که چون شیرنسکافهشان حاضر نبوده دست به انتقاد بزنند. او در صدد است رنج و عذاب کودکی و تسلیم نشدنش در برابر این سختیها و تلاشی که برای رسیدن به آگاهی و بلندیها کشیده، در این کتاب بیان کند.
از آنجا که نویسندهی کتابِ از سرد و گرم روزگار بیشتر یک منتقد و نویسندهی سیاسی است، خیلی به تفاوت نگاه یک کودک با نگاه یک فرد بالغ توجه نکرده و گاهی میبینیم که یک کودک دبستانی تحلیلی از شرایط میکند و انتقادی از معلمش دارد که مناسب مردی ۵۳ ساله است. با این حال شهرت احمد زیدآبادی به عنوان یک روزنامهنگار و روایت دقیق و موشکافانهای که از شرایط زندگی و وضع اجتماعی و سیاسی دارد، این کتاب را برای خواندن با ارزش میکند.
محدثه میرجعفری
داستانهای فارسی - قرن ۱۴
ارسال دیدگاه