داستان هاوارد کمپبل است که در پایان جنگ جهانی نخست به آلمان رفت و سپس به عنوان مبلغ نازیها فعالیت کرد. این رمان از زبان خود کمپبل روایت شده است. کمپبل پس از مهاجرت والدینش، بر خلاف میل آنها، در آلمان میماند، و به نوشتن نمایشنامه ادامه میدهد. به دلیل اینکه از پدر و مادری آریایی به دنیا آمده است، او را متعلق به حزب نازی میدانند. درعینحال به او پیشنهاد جاسوسی برای ارتش ایالاتمتحده میشود، و بعدها وی اطلاعات را به صورت رمز، از رادیو برای آمریکاییها، میفرستد. همسر او در میانهی جنگ، به شرق آلمان میرود، و به هاوارد خبر میرسد، که او احتمالاً در آنجا کشته شده است. بعدها هاوارد توسط نیروی نظامی ایالاتمتحده دستگیر میشود، و با وساطت وارتنن، افسری که به او پیشنهاد جاسوسی کرده بود، آزاد و به آمریکا فرستاده میشود. مضمون اصلی «شب مادر» هویت است. هر یک از آدمهای رمان، دو یا بیش از دو شخصیت دارند: اینان کدامیک از این دو شخصیت هستند؟ یکی؟ هر دو؟ هیچکدام؟ و با کدام ترازو؟ که پاسخ بدین پرسشها بازمیگردد به متن رمان و البته مقدمهی ونه گات.
موضوع(ها):
داستانهای آمریکایی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه