فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

مادربزرگت رو از این جا ببر!

ادبیات

مترجم : پیمان خاکسار

کتاب مادر بزرگت را از اینجا ببر اثر نویسنده، طنزپرداز و برنامه‌ساز مشهور رادیو دیوید سداریس آمریکایی‌تبار است که انتشارات چشمه آن را با ترجمه‌ی پیمان خاکسار منتشر کرده. کتاب حاضر شامل ۱۱ داستان طنز بر اساس زندگی شخصی نویسنده با نام‌های: طاعون تیک، گوشت کنسروی، مادربزرگت رو ازاینجا ببر! ، غول یک‌چشم، چیک کارآگاه واقعی، دیکس هیل، حشره درام، دینا، سیاره‌ی میمون‌ها، چهارضلعی ناقص و شب مردگان زنده است که معمولا به صورت اول شخص روایت می‌شوند و در دوران کودکی و نوجوانی اتفاق می‌افتند. جهان‌بینی‌های تازه و متفاوت که با طنز همراه شده‌اند و همین‌طور گزارش‌های نویسنده از جریان ذهن راوی سبب می‌شود تا مخاطب به‌راحتی با شخصیت‌ها همذات پنداری کند.

موضوع(ها):
داستان‌های کوتاه آمریکایی - قرن ۲۰م.



دیوید سداریس
دیوید سداریس دیوید ریموند سداریس (به انگلیسی: David Raymond Sedaris) نویسنده، طنز پرداز و برنامه‌ساز مشهور رادیو در آمریکا است.

قسمتی از کتاب

وقتی معلم گفت که باید مادرم را ببیند دماغم را هشت بار به سطح میزم مالیدم. پرسید «این یعنی باشه؟» طبق محاسباتش من سر کلاس او بیست‌وهشت بار از روی صندلی‌ام بلند شده بودم. «مثل کَک هی می‌پری بالا پایین. دو دقیقه سرم رو برمی‌گردانم زبونت رو می‌چسبونی به کلید برق. شاید جایی که ازش اومدی این کار رسم باشه، ولی سر کلاس من کسی دم‌به‌ساعت بلند نمی‌شه تا به هر چی که دلش خواست زبون بزنه. اون کلید برق مال خانم چست‌ناته و دلش می‌خواد خشک باشه. دوست داری من بیام خونه‌تون و زبونم رو بچسبونم به کلیدهای برق شما؟ خوشت می‌آد؟ سعی کردم او را در حال انجام این کار تصور کنم ولی کفشم مرا به خود می‌خواند. زمزمه کرد: درم بیار. پاشنه‌م رو سه دفعه بکوب به پیشونیت. همین الان، زود، کسی متوجه نمی‌شه. خانم چست‌نات مژه‌های آویزان و ریمل‌خورده‌اش را بالا داد و گفت: من یه سؤال ازت پرسیدم، دوست داری کلیدهای برق خونه‌تون رو لیس بزنم یا نه؟

***

از آن جایی که من و خانواده‌ام بی‌اندازه باهوشیم قادریم که درون آدم‌ها را ببینیم، انگار از پلاستیک سفت و شفاف ساخته شده‌اند. می‌دانیم بدون لباس چه شکلی هستند و عملکرد مذبوحانه‌ی قلب و روح و امعاواحشاشان را می‌بینیم.

ارسال دیدگاه

 Maryam

Maryam

کتاب مجموعه‌ای داستان کوتاه یا بهتر بگویم برش‌هایی از زندگی است که آدم نمی‌داند داستان واقعی زندگی دیوید سداریس است یا اینها فقط داستانند. از نظر من ممکن است تنها بخشی از این داستان‌ها واقعیت داشته باشد و بقیه‌اش رو سداریس از ذهن خودش ساخته باشد. داستان‌هایی عجیب و جالب و گهگاه بامزه که آدم را به فکر می‌اندازد. سداریس خیلی خوب خودش و موقعیت و محیط و آدم‌های اطرافش را به مضحکه میکشه. فکر میکنم کم‌کم سبک نوشتاری‌ش دستم اومده. اینکه نباید توقع نتیجه خاصی رو از داستاناش داشته باشم. فقط باهاش همراهش بشم و از دیوونه‌بازیاش لذت ببرم. وسوسه شدم برم کتاب بالاخره یه روز قشنگ حرف میزنم رو که قبلا ازش خونده بودم دوباره بخونم.

#کتاب_ناتمام

1399-01-02
 Maryam

Maryam

آدم‌ها به آن اندازه‌ای که مهربان هستند احمق نیستند.

1398-09-09
 Maryam

Maryam

پدرم همیشه می گفت: دانشگاه بهترین چیزیه که ممکنه تو زندگیت اتفاق بیفته.
راست می‌گفت، چون آنجا بود که مواد و الکل و سیگار را کشف کردم.

1398-09-09
 Maryam

Maryam

عشق هم گل سرخ بود و هم چکش. هم کور بود و هم بینا و باعث می‌شد دنیا به کارش ادامه دهد.

1398-09-09

کتاب های مشابه