کتاب حاضر، کتاب سوم ريگانت به شرححال ريگانتي ها در زماني ميپردازد که سالها از سلطه دشمن ميگذرد اما روح قهرماني و پهلواني هنوز از ميان مردم رخت برنبسته است. در اين داستان بزرگترين وحشت کاناوار به واقعيت انجاميده است. دشمن بيگانه، سرزمين كلتوئي را تصرف کرده و قصد تاراج فرهنگ ريگانتي را دارد. اما اين دشمن نه از شهر استون که نژاد جنگجو و خونريز وار است. وارها به سرزمين کلتوئي يورش آورده و با آتش زدن روستاها و کشتن زنان و کودکان ايلياتي، موفق به در هم شکستن مقاومت اين قوم و فتح سرزمينشان شدهاند.
ارسال دیدگاه