«لبهی تیغ» داستان جوان شوریدهحالی است سرخورده از جنگ جهانی اول که پشت به بخت خویش میکند و قدم در سلوکی عرفانی میگذارد تا پاسخی برای پرسشهایش پیدا کند. سامرست موام، نویسندهی شهیر بریتانیایی، دست خواننده را میگیرد و او را به اروپای دههی سی میبرد، به خیابانهای خیس و بارانخوردهی لندن، به کافههای شلوغ و مهگرفته از دود پاریس و در قالب قصهای دلکش و زیبا، حکایت زندگی قهرمانانش را بازمیگوید. این کتاب بیشک یکی از خواندنیترین و جذابترین آثار ادبیات انگلیسی در قرن بیستم است.
موضوع(ها):
داستانهای انگلیسی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه
Maryam
در دنیا هیچ چیز پایدار نیست، و اگر انسان توقع بقای چیزی را داشته باشد، احمق است. اما اگر از آنچه که برای مدت کوتاهی دارد لذت نبرد، از آن هم احمقتر است.
1398-08-01