اریش ماریا رمارک، در کتاب «در غرب خبری نیست» با نگاهی خشک و واقعبینانه به کوچکترین لحظات وحشت و بیدادگری، پلیدی و فرومایگی، وحشیگری و رقت و ترس و بزرگمنشی، سرگذشت گروهی از سربازان جوان و سرگردان آلمانی را مینویسد که در پیچوخم گرداب آخرین روزهای جنگ اول جهانی، نومیدانه جنگیدند و رنج کشیدند.
«در غرب خبری نیست» نوشته اریش ماریا رمارک، یکی از شکوهمندترین داستانهایی است که در رابطه با جنگ جهانی اول نوشته شده است و فیلمی که از روی آن ساخته شد یکی از موفقترین فیلمهای تاریخ سینمای جهان است. این داستان مستقیماً به نسلی از مردم آلمان اشاره دارد که زندگیشان را برای جنگ فنا کردند. انسانهایی که در اوج امید و شور جوانی به جبهههای جنگ فراخوانده شدند و امیدشان به ناامیدی و شور و اشتیاقشان به غم و افسردگی و ترس از مرگ تبدیل شد. یکی از مهمترین نکاتی که در کتاب بیان شده فلاکت آن نسل از ژرمنهاست، که نه نسل بعد از آنها و نه نسل قبل از آنها شرایطشان را درک نمیکنند.
موضوع(ها):
داستانهای آلمانی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه