همهمهی زنبوران عسل، عطر زیرفون ...، باد، با لبان زرین خود خاک دشتها را به نرمی لمس میکند ... زمزمهی نرم باران با بوی گلهای سرخ درآمیخته است. ضربات چکش شاعران که، شکوه پر ظرافت سادهترین چیزها را، که بر دیوارهی گلدانها نقش میبندد، به گوش میرسد، و نیز نوای جدی و شادمانهی زندگی، با نیهای زرین، نیهای آبنوسی، آن شادی دینی، آن چشمهی ایمان، که از جهانهایی میجوشد که، برای آن، هر سایهای روشن است. نیز درد مهربان، با چهرهی گرفتهاش گاه از آن، فروغی برتر از طبیعت فرومیبارد، و، مرگ آرام، با چشمان درشت و مهربان، که برای انسان لالایی میخواند و لبخند میزند.
ارسال دیدگاه