فیلتر کتاب

(نوشتن یک کلمه از عنوان کافیست)

لک لک بوک

برترین کاربران کتاب

مختارنامه

ادبیات

مترجم :
مصحح: محمدرضا شفیعی‌کدکنی

مجموعه‌ی رباعیات عطار نیشابوری یا مختارنامه که شامل پنج هزار رباعی است. عطار در مقدمه می‌نویسند: جماعتی از اصدقاءِ محرم روی بدین ضعیف آورده، التماس نمودند که رباعیاتی که در دیوان است، بسیار است و ضبط آن دشوار، اگر انتخابی کرده شود، رونق او زیاده گردد. پس رباعیاتی که گفته‌شده، شش هزار بیت بود، قریب هزار بیت شسته شد، که لایق این عالم نبود، و بدان عالم فرستادیم، و از پنج هزار دیگر، که باقی ماند، این مقدار، که درین مجموعه است، اختیار کردیم بدین ترتیب و باقی در دیوان گذاشتیم. و نام این مختارنامه نهادیم.

موضوع(ها):
شعر فارسی - قرن ۶ق.
شعر عرفانی - قرن ۶



عطار نیشابوری
عطار نیشابوری فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سده‌ی ششم و آغاز سده‌ی هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور متولد شد.

قسمتی از کتاب

بنگر ز صبا دامن گل چاک شده، - بلبل ز جمال گل طربناک شده
در سایه ی گل نشین که بس گل از باد، - بر خاک فروریزد و ما خاک شده
***
گل بین که به غنج و ناز خواهد خندید، - بر عالم ِ پر مجاز خواهد خندید
صد دیده بباید، که بر او گرید زار؛ - آندم که ز غنچه باز خواهد خندید
***
ابری که رخ باغ کنون خواهد شست، - گل را ب گلاب، بین چون خواهد شست
گل میآید با قدحی خون در دست، - از عمر مگر دست به خون خواهد شست
***
از دست گلابگر گل ِ عشوه پرست، - در پای آمد چنانکه بر خاک نشست
گلخون شد و از درد به بلبل میگفت: - آخر بخ چنین خون، که بیالاید دست
***
با گل گفتم چو یوسف کنعانی، - در مصر ِ چمن، سزد ترا سلطانی
گل گفت که من صد ورقم در هر باب، - خود یک ورق ست اینکه تو برمیخوانی
***
بلبل که به عشق یک هماواز نیافت، - همچون تو گلی شکفته در ناز نیافت
گل گرچه به حُسن صد ورق داشت ولیک، - در هیچ ورق شرح رخت باز نیافت
***
بلبل همه شب شرح وصالت میخواند، - مه طلعت خورشید کمالت میخواند
گل پیش تو، صد ورق باز گشاد، - وز هر ورق، آیت جمالت میخواند
***
در پیش رخ تو آفتاب افسانه ست، - در جنب لبت، جام شراب افسانه ست
چون گل بشکفت و رونق روی تو دید، - از شرم تو آب شد، گلاب افسانه ست
***
گل بین که گلاب ابر میدارد دوست، - وز خنده چو پسته مینگنجد در پوست
تا باد ِ صبا بر سر ِ گل مُشک افشاند، - مینازد از آن باد که اندر سر ِ اوست

کتاب های مشابه