تولد : فَریدالدّین ابوحامِد محمّد عطّار نِیشابوری (۵۴۰ - ۶۱۸ قمری) یکی از عارفان و شاعران ایرانی بلندنام ادبیات فارسی در پایان سدهی ششم و آغاز سدهی هفتم است. او در سال ۵۴۰ هجری برابر با ۱۱۴۶ میلادی در نیشابور متولد شد.
عطار در روستای "کدکن" که یکی از دهات نیشابور بود به دنیا آمد و از دوران کودکی او جزئیات خاصی در دست نیست. نام اصلی او "فریدالدین ابو حامد" بوده است و اطلاع دقیقی از سال تولد او در دست نیست و تاریخ ولادتش را از سال 513 هجری قمری تا 537 هجری قمری دانستهاند. پدر عطار به شغل عطاری (دارو فروشی) مشغول بوده و "فریدالدین" هم پس از مرگ پدرش به همین شغل روی آورد.
عطار علاوه بر دارو فروشی به کار طبابت هم مشغول بود و خود در این مورد میگوید:
* به داروخانه پانصد شخص بودند ***** که در هرروز نبضم مینمودند *
آنچه مسلم است عطار در اواسط عمر خود دچار تحولی روحی شد و به عرفان روی آورده است. در مورد چگونگی این انقلاب روحی داستانهایی وجود دارد که درستی آنها ازنظر تاریخی معلوم نیست ولی معروفترین آنها این است که روزی عطار در دکان خود مشغول به کار بود که درویشی به آنجا رسید و چند بار با گفتن جمله چیزی برای خدا بدهید از عطار کمک خواست ولی او به درویش چیزی نداد.
درویش به او گفت: ای خواجه تو چگونه میخواهی از دنیا بروی؟
عطار گفت: همانگونه که تو از دنیا میروی. درویش گفت: تو مانند من میتوانی بمیری؟ عطار گفت: بله، درویش کاسه چوبی خود را زیر سر نهاد و با گفتن کلمهالله از دنیا رفت. عطار چون این را دید شدیداً منقلب گشت و از دکان خارج شد و راه زندگی خود را برای همیشه تغییر داد.
او بعدازاین واقعه دست از کسبوکار کشید و به خدمت عارف رکنالدین رفت که در آن زمان عارف معروفی بود و به دست او توبه کرد و به ریاضت و مجاهدت با نفس مشغول شد و چند سال در خدمت این عارف بود. سپس قسمتی از عمر خود را بهرسم سالکان طریقت در سفر گذراند و از مکه تا ماورالنهر به مسافرت پرداخت و در این سفرها بسیاری از مشایخ و بزرگان زمان خود را زیارت کرد.
در مورد مرگ عطار نیز روایتهای مختلفی وجود دارد و بعضی میگویند که او در حمله مغولان به شهر نیشابور به دست یک سرباز مغول کشته شد و زمان مرگ او احتمالاً بین سالهای 627 یا 632 هجری قمری بوده است.
آرامگاه عطار در نزدیکی شهر نیشابور واقعشده است.
آثار
1. دیوان اشعار
2. منطقالطیر
3. تذکرة الأولیاء
4. الهی نامه
5. بلبل نامه
6. اسرارنامه
7. خسرونامه
و ...
ارسال دیدگاه