علاج مرگ

darya

اگه می‌خواین اشتیاقتون رو به کتاب خوندن بیشتر کنید، اگه کتابا براتون کشش ندارن و حوصله‌ی خوندنشونو ندارید، برای درک لذت کتاب، دونده‌ی هزارتو بخونید. در طول مدتی که می‌خوندم، به زور برای غذا خوردن یا خواب از توی دست خودم می‌کشیدمش بیرون. شب آخر قرار بود بیارمش مسافرت، اما گرفتمش توی دستم و دیگه نتونستم بذارمش پایین تا ساعت ۱۲ بالاخره تموم شد. (ومجبور شدم برای مسافرت کتاب جدید بردارم)
این کتاب سه جلدیه و هر جلدش یه ماجرای جدید داره. داستان از این قراره که زبانه‌های خورشید به کره‌ی زمین برخورد کردن و خرابی‌های زیادی به بار اوردن. از جمله باعث شدن از مراکزی که اسلحه‌های اتمی ساخت بشر وجود داشته، موادی به خارج از اون‌جا نشت کنه و باعث بیماری فلر بشه. فلر خیلی سریع بین مردم شیوع پیدا می‌کنه، مغرشون رو می‌خوره و اون‌ها رو تبدیل به کرانک می‌کنه. کرانک‌ها به شدت وحشی‌اند و راحت می‌تونن حتی آدم بخورن. خیلی منتظر بودم کتاب آخر رو بخونم و خیلی عالی و پرکشش بود اما برای آخرش یکم از نویسنده‌ش انتظار بیشتری داشتم.
منتظر بودم نیوت یه جوری نجات پیدا بکنه اصلا کشتنش طبیعی و عادی نبود و دلمم نمی‌خواست این اتفاق بیفته درضمن از اول کتاب حدس می‌زدم آخرش یا ترزا یا برندا می‌میرن ولی انتظار نداشتم نویسنده هم طبق حدس من کتاب رو پیش ببره. باید یه راه دیگه پیدا می‌کرد که این‌قدر قابل حدس نباشه و فکر می‌کنم راه حل کلیش هم خیلی جالب نبود. واقعا دلم می‌خواست درمانی برای بیماری پیدا بشه. اصلا دلم نمی‌خواد آینده‌ی زمین‌مون مثل این کتاب باشه. همه‌شم بستگی به خودمون داره و البته بیشتر از همه سیاست‌مدارامون (یا بهتره بگم چندتا بچه‌ی لجباز)
فیلمش maze runner‌ رو هم دانلود کردم که ببینم اون هم مثل کتابش سه قسمتیه شاید دیده باشیدش.