اوایل کتاب آشنایی با فضای داستان برای من کمی سخت بود. چون تا حالا داستانی از یک گاراژدار اونم گاراژدار لوتی زمان شاه نخونده بودم. اما کم کم در حال و هوای آن قرار گرفتم. هرچند بعضی جاها را کاملا نتونستم درک کنم. مثل رابطه قیدار با همسرش شهلا و رابطه صفدر و همسرش شهناز و بهم خوردن رابطه قیدار و صفدر. نویسنده خیلی سعی میکرد که از قیدار یک شخصیت خاص و لوتی بسازد. در بعضی قسمتها هم کارهای قیدار خیلی به دلم نشست. مثل توصیههاش به نوچههایش برای نحوه آوردن جهیزیه همسرش یا اینکه به معمار سپرده بود تا زمانی که باران نیاید خاک بلند نکند تا همسایهها اذیت نشوند. قسمتهایی هم که از علی فتاح صحبت میکرد و به داستان من او فلاش بک میزد برایم جالب بود.
ارسال دیدگاه
Maryam
اوایل کتاب آشنایی با فضای داستان برای من کمی سخت بود. چون تا حالا داستانی از یک گاراژدار اونم گاراژدار لوتی زمان شاه نخونده بودم. اما کم کم در حال و هوای آن قرار گرفتم. هرچند بعضی جاها را کاملا نتونستم درک کنم. مثل رابطه قیدار با همسرش شهلا و رابطه صفدر و همسرش شهناز و بهم خوردن رابطه قیدار و صفدر.
1399-01-02نویسنده خیلی سعی میکرد که از قیدار یک شخصیت خاص و لوتی بسازد. در بعضی قسمتها هم کارهای قیدار خیلی به دلم نشست. مثل توصیههاش به نوچههایش برای نحوه آوردن جهیزیه همسرش یا اینکه به معمار سپرده بود تا زمانی که باران نیاید خاک بلند نکند تا همسایهها اذیت نشوند.
قسمتهایی هم که از علی فتاح صحبت میکرد و به داستان من او فلاش بک میزد برایم جالب بود.
Evanjeline
تصمیم در لحظه ی اول با همه ی جان است؛
1398-11-28تصمیم در لحظه ی دوم به نگاه عقل است؛
تصمیم سوم از سر ترس.
قیدار فرصتی برای تصمیم ندارد...