این کتاب از دو بخش نظاممند و تاریخی تشکیل شده است. در بخش نظاممند بر اساس رویکرد دیالکتیکی به رویه دیگری از رابطه دین و انسان اشاره میشود و درباره «مازوخیسم» دینی بهایی مطالبی ارائه میگردد. از اینرو در این بخش خصلت بیگانگیزدایی دین از نظر نویسنده شرح داده میشود. در بخش دوم با بحثی درباره سکولار شدن مدرن، فایدهمند بودن چشمانداز نظری پیش گفته در بخش نظاممند در فهم وضعیتهای اجتماعی و تاریخی با نگاهی به رویکردهای کلاسیک «مارکسی»، «وبری» و «دورکیمی» نشان داده میشود.
ارسال دیدگاه