کتاب زیر پوست زندگی با عنوان اصلی Fendre l' armure اثر آنا گاوالدا (1970) رماننویس معاصر فرانسوی است که در سال 1396 شبنم سنگاری آن را ترجمه و کتاب پارسه به بازار روانه کرده است. عاطفه حبیبی هم این کتاب را تحت عنوان «پس پرده» ترجمه و توسط انتشارات چترنگ منتشر کرده است.
کتاب «زیر پوست زندگی» مجموعهی هفت داستان کوتاه است به نامهای: عشق شهسوارانه (مؤدبانه)، ماکیزارد، سگم دارد میمیرد، غذای شادمانه (یک وعده غدای خوشمزه)، جانهای من، سرباز پیادهنظام و پسر.
داستان «عشق شهسوارانه» روایت دخترکی مسئول نظافت حیوانات است که در مهمانی فرد ثروتمندی شرکت کرده؛ «ماکیزارد» زنهایی را به تصویر میکشد که از عشقشان صحبت میکنند؛ «سگم دارد میمیرد» زندگی مردی را نشان میدهد که به سگش وابسته است؛ «یک وعده غذای خوشمزه» به رستوران رفتن دو عضو یک خانواده میپردازد؛ «جانهای من» نمایش دعوای بچه مدرسهایهاست؛ «پیاده نظام» آشنایی دو مرد را به تصویر میکشد و «پسر» روایت برگشتن فردی از مهمانی در قطار است...
گاوالدا در این داستانها با استعدادی خارقالعاده، شادی و درد را به هم درمیآمیزد تا همزمان هم اشک در چشمان خواننده بنشیند، هم شوقی در دلش بیدار شود. این کتاب، روایتی است از فرازونشیبهای زندگی، از کامیابیها و ناکامیها، از شکستها و پیروزیها، و از اینکه باید به خود آمد تا ادامهی زندگی میسر شود. داستانها از تنهایی آدمها و دردِ از دست دادن حرف میزنند، از اعجاز آشنایی ونیروی عشق. عنوان کتاب هم اشارهای است به لحظهای که پرده از شخصیتهای داستان کنار میرود و تازه نگاه میکنند ببینند چه به دست آوردهاند و چه از دست دادهاند.
آنا گاوالدا خود در مقدمهای بر کتاب «پس پرده»، اثرش را اینگونه توصیف میکند: «این کتاب مجموعه داستان کوتاه است، چند روایت، هفت داستان که همهشان با روایت اول شخص شروع میشوند، اما من اینطور به آنها نگاه نمیکنم. اینها برای من داستان نیستند، حتی «شخصیت» هم نیستند، اینها مردماند، مردم واقعی، مردم خوب. «مردم» در داستانهای این کتاب فقط از تنهایی حرف میزنند. مردمی مثل لودمیلا، پل، ژان و باقیشان که اسمی ندارند. تقریباً همه داستانها در طول شب روایت میشوند، در لحظهای از زندگی که راوی دیگر تفاوت میان شب و روز را احساس نمیکند. آنها حرف میزنند تا واضحتر ببینند، درددل میکنند و پرده از اسرارشان برمیدارند. هر چند که همهشان نمیتوانند این کار را بکنند، اما تماشای تلاششان مرا تحت تأثیر قرار داد. باز هم تکرار میکنم که اینها شخصیت نیستند، مردماند، مردم جدیدی که من امروز رازهایشان را برای شما بازگو میکنم.»
فرناز ابراهیمی
داستانهای فرانسه - قرن 21م.
ارسال دیدگاه