کِلیدَر بلندترین اثر محمود دولتآبادی، نویسندهی توانای معاصر است که در سه هزار صفحه و ده جلد به چاپ رسیده. این کتاب از نظر حجم دومین رمان یکپارچهی جهان است (کتاب اول «در جستجوی زمان از دست رفته» از مارسل پروست است).
دولتآبادی رمان کلیدر را بر اساس داستان واقعی گلمحمد، قهرمان مردمی سبزوار نوشتهاست. وقتی سرانجام اربابان و حکومت به ماجراجوییها و یاغیگریهای گلمحمد پایان دادند، دولتآبادی پسربچهای بود با پنج شش سال سن. دوران کودکی او آکنده بود از ذکر اشعار و داستانهایی که به مدح و مرثیهسرایی گلمحمد میپرداختند. توصیفات بسیاری از روستاها و مکانها در رمان کلیدر دقیقاند و بسیاری از شخصیتهای رمان بر اساس اشخاص واقعی ساخته شدهاند. اما نباید رمان کلیدر را زندگینامهی واقعی گلمحمد پنداشت؛ کلیدر پیش و بیش از آنکه یک زندگینامه باشد یک رمان است و نویسنده هرگاه که مناسب دیده خیال را با واقعیت پیوند زدهاست.
داستان با مارال، دختر جوان کرد آغاز میشود که اسبش را به سوی زندان شهر میتازاند تا پدر و نامزدش دلاور، را که هر دو در حبساند ملاقات کند. خشکسالی شدید امرار معاش خانواده را که غالباً متکی بر چوپانی است، دشوار کرده و آنان را به دیمیکاری که محصول و سود قابلتوجهی ندارد واداشتهاست. از طرفی گلمحمد که بهتازگی از خدمت اجباری سربازی بازگشته، عاشق مارال میشود و او را به همسری میگیرد. این ازدواج تخم عداوت و مخاصمه را در دل دلاور، نامزد سابق مارال، میکارد. داستان همینقدر عاشقانه پیش نمیرود بلکه حوادث و واقعیتها مسیر داستان را عوض میکند و...
کلیدر سرنوشت غمانگیز رعیتها و قبایل چادرنشین را در دورهی حکومت سیاست زور به تصویر میکشد. این داستان بر اساس حوادث واقعی نوشته شده است و دولتآبادی آن را یادگاری برای مردم آینده مینامد.
کلیدر پس از انتشار رکورد حجیمترین، پرفروشترین و گرانترین حق تألیف برای یک رمان را شکست.
ارسال دیدگاه
Roxana Basir
کتابهای محمود دولت آبادی به خاطر سبک نویسنده یه جاهایی کشدارن، اما موضوع داستان جذابیت خودشو داره، برا همینم میشه ادامه شون داد. این کتاب هم همینطوره. یعنی اوایلش اینقد توضیحات داره که حوصله اتو سر میبره، اما آخراش دیگه خیلی خوب میشه. جالبه که خط اصلی داستان کتاب واقعیه و گل محمد و مارال و... واقعا وجود داشتن.
1398-08-06mryshahr
اين رمان 10 جلدي خيلي قشنگ بود. جلد هاي اولش زياد واسم كشش نداشت ولي 2-3 جلد آخر... از پاش بلند نمي شدم. هنوزم خيلي از توصيفاتي كه توش بود بعد از 3 سال تو ذهنم مونده...
1398-07-23