ورود
|
عضویت
Toggle navigation
لکلک بوک
کتاب
داستان کوتاه
نویسنده
مترجم
مجله لکلک
پرونده
مصاحبه
مقالات
اخبار لکلک
اخبار عمومی
فراخوان
رویداد
گزارش
جستجوی لکلک
ارتباط با لکلک
درباره ما
ارتباط با ما
همکاری با ما
قوانین
تعرفه آگهی ها و معرفی کتاب
×
ارتباط با ادمین
این پیام برای ادمین ارسال می شود
×
درخواست خرید کتاب
با شما برای ارسال و هماهنگی تماس گرفته میشود
×
اعلانات
BabakM
جوجه لکلک
BabakM
امتیاز : 117
کتابخانه : 6
خوانده شده : 6
دیدگاه : 3
نقد : 0
قسمتی از کتاب : 2
پیام : 0
×
Followers
barana
mryshahr
CherikehTara
Noosha
BlackFish
JalalAryan
×
Following
mryshahr
کاربر
Maryam
کاربر
Mehribanooo
کاربر
fmbeygi
کاربر
Negzarrr
کاربر
NaaaaaaaaaaaaaaaadiA
کاربر
anne_shirley
کاربر
BabakM
مهندس کتابخونی که دوس داره شاعر بشه
کتابخانه من
دیدگاه های من
نقد های من
قسمتی از کتاب های من
پیام های من
کتابخانه من
داستان من
دیدگاه های من
نقد های من
قسمتی از کتاب های من
پیام های من
خلاصه داستان خسرو شيرين
نظامی گنجوی
کتابخانه من
Toggle Dropdown
خواندم
میخوانم
سطرها در تاریکی جا عوض می کنند
گروس عبدالملکیان
کتابخانه من
Toggle Dropdown
خواندم
میخوانم
ملت عشق
الیف شافاک
کتابخانه من
Toggle Dropdown
خواندم
میخوانم
دیوان حافظ خواجه شمسالدین محمد
حافظ شیرازی
کتابخانه من
Toggle Dropdown
خواندم
میخوانم
ریشه در خاک
فریدون مشیری
کتابخانه من
Toggle Dropdown
خواندم
میخوانم
بازتاب نفس صبحدمان
فریدون مشیری
کتابخانه من
Toggle Dropdown
خواندم
میخوانم
×
یادداشت BabakM
×
ارسال نظر برای یادداشت
بازتاب نفس صبحدمان
1398-08-01 15:26
شعرا فریدون مشیری خیلی لطیفه، بخصوص برا امثال منی که دائم کارم با بنا و گچ و خاکه، باعث میشه که بتونم تعادلا تو زندگیم بیارم. هرش ... جزئیات
دیوان حافظ خواجه شمسالدین محمد
1398-08-01 15:44
حافظو که نمیشه کلشو یهویی همینطوری خوند، باید مزمزه اش کنی، گاهی بشینی چار تا شعر بخونی، فالی بگیری، باهاش گپ بزنی... منم خیلی وق ... جزئیات
خلاصه داستان خسرو شيرين
1398-08-01 16:23
خسرو و شیرین یکی از قشنگترین منظومه هاست، خصوصا بخشی که خسرو با فرهاد حرف میزنه. من همیشه فک میکنم فرهاد عشقش به شیرین خیلی بیشتر ... جزئیات
بازتاب نفس صبحدمان
1398-08-01 15:39
حالیا معجزه باران را باور کن و سخاوت را در چشم چمنزار ببین و محبت را در روح نسیم که در این کوچه تنگ با همین دست تهی روز میلاد اقا ... جزئیات
خلاصه داستان خسرو شيرين
1398-08-01 16:27
نخستین بار گفتش کز کجایی بگفت از دار ملک آشنائی بگفت آنجا به صنعت در چه کوشند بگفت انده خرند و جان فروشند بگفتا جان فروشی در ادب ... جزئیات
×
دیدگاه BabakM
ارسال نظر برای یادداشت