موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن ۱۴
نمای نزدیک: آنچه «سیاهچمن» روایت میکند، تصویر غریب و بیگانهای نیست. بازنمایی روزگاری است که بساط ظلم خانها و اربابها گسترده بود و انقلاب آن را برچید و به قصهها سپرد. زمان وقوع حوادث در داستان امیرحسین فردی به بهار سال 1358 برمیگردد. او داستانش را با لحنی روان و به شیوه خطی روایت میکند و بدون کمک گرفتن از بازیهای فرمی و یا ساختار پیچیده، اجازه میدهد که داستان با فراز و فرودهای واقعی و ماجراهای به یادماندنیاش، مخاطب را با خود همراه و همدل کند. ماجرای «سیاهچمن» در یکی از روستاهای جنوب کهنوج روی میدهد؛ به دستور ارباب روستا، سیف الله خان، بردن گلهها به سیاهچمن ممنوع شده و گوسفندان خانواده خیرمحمد به این خاطر یکی یکی تلف میشوند. این ماجرا درگیریهایی را میان پسران خیرمحمد و سیف الله خان بهوجود میآورد. فردی در روایت قصه «سیاهچمن»، به جزئیات زندگی این روستاییان بیاهمیت نیست و پرداختن به موضوعی حساس و انقلابی، او را از توصیف طبیعت و جلوههای زیبای آن غافل نمیکند. اما «سیاهچمن» تنها انقلاب آدمها نیست، انقلاب درهها و کوههایی است که صدای پای گلههای مردمان روستا را انتظار میکشیدند و سیستم ناعادلانه و ستمگرانه ارباب و رعیتی، هوای پاکشان را آلوده کرده بود.
ارسال دیدگاه