سیمای زنی در میان جمع (به آلمانی (Gruppenbild mit Dame اثر هاینریش بُل (1985-1917) نویسندهی برجستهی آلمانی است که در سال ۱۹۷۷ فیلمی هم براساس این رمان ساخته شده.
کتاب در مورد لنی زن زیبای آلمانی 48 سالهای است که در جنگ همسرش را از دست داده و مشکلاتی برایش پیش آمده. راوی خبرنگاری است که از طریق گفتوگو با دوستان و آشنایان، برای دستیابی به جزئیات زندگی لنی تلاش میکند. شخصیتهای داستان زیادند و ه کدام به نحوی با زندگی لنی پیوند خوردهاند؛ برخی او را فرشته میدانند و برخی دیگر او را به فاحشهای تنزل میدهند... . این روایتهای پراکنده مانند پازل به یکدیگر وصل میشوند تا تصویر زندگی لنی را کامل کنند.
این کتاب فقط دربارهی لنی نیست، بلکه در مورد مردان و زنانیست که گرچه به ظاهر به قضاوت لنی نشستهاند، اما در حقیقت از خلال روایتهایشان، تصویری از خود و تاریخچهی زندگیشان در برابر خواننده نقش میبندد و درواقع، این خود آنهایند که با همه نقاط سیاه و سفید زندگی، به قضاوت گذاشته میشوند.
هاینریش بل یکی از چهرههای برجستهی ادبی پس از جنگ جهانی دوم است. او خود از جنگ تجربههایی دارد که نفرت عمیقی را در وجودش کاشتهاند. پس از جنگ جهانی دوم، آلمان نه تنها از لحاظ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نابود شد بلکه فرهنگ و هنر و ادبیاتش نیز از بین رفت. نویسندگان بعد از جنگ آلمان، مشغول تلاش برای نوسازی ویرانههای برجا مانده شدند. هاینریش بل در این دوره تأثیر جنگ بر زندگی مردم و پیامدهای آن بر نسلهای آینده را مضمون اصلی آثارش قرار داد. بل در ایران طرفداران زیادی دارد، بسیاری او را با رمان «عقاید یک دلقک» میشناسند. «سیمای زنی در میان جمع» سال ۱۹۷۱ منتشر شد و در سال بعد جایزهی ادبی نوبل به بل تعلق گرفت. کمیتهی جایزهی نوبل، این رمان را برجستهترین اثر هاینریش بل معرفی کرد.
«سیمای زنی در میان جمع» سرشار از ظرافتهای ادبی با زبانی روان و به دور از پیچیدگی است که تصویری خلاقانه از تاثیر جنگ در دوران نازی بر روی مردم عادی را نشان میدهد. هاینریش بل در این اثر با درهم آمیختن داستان شخصیتهای مختلف، راههایی را که انسانها تلاش میکنند در دنیایی به دور از جنگ، پوچی و فقر به زندگی خود ادامه دهند، نشان میدهد.
از این کتاب دو ترجمه در بازار موجود است، یکی ترجمهی سال 1377 به دست مرتضی کلانتریان که در انتشارات آگه چاپ شده و دیگری ترجمهی سارنگ ملکوتی که در انتشارات نگاه به سال 1398 منتشر شده است.
فرناز ابراهیمی
داستانهای آلمانی - قرن ۲۰م.
۵۵۸ صفحه
ارسال دیدگاه
mryshahr
از خوندن اين كتاب زياد لذت نبردم چون شخصيت هاي زيادي توي كتاب بودن و به خاطر سپردن جزئيات زندگي همه شون آدمو خسته مي كرد. تنها چيزي كه از اين كتاب به درد من خورد تجربه ي لني شخصيت اصلي كتاب بود كه توي كار گل فروشي كسب كرده بود. توي درس كارگاه بيان تصويري دانشگاه تنها كسي كه مي دونست گوشه ي پايين سمت چپ تصوير بيشتر جلب توجه مي كنه من بودم!!!!
1398-07-24