کتاب «عقاید یک دلقک»، شاهکار نویسنده آلمانی؛ «هاینریش بل» است. نویسنده در کتاب مذکور سعی کرده که زشتیها و تلخیهای روزگار را از پشت نقاب یک دلقک شرح دهد.
به طور کلی کتاب عقاید یک دلقک از ژانری عاشقانه برخوردار است، اما نمیتوان از مضامین انتقادی، روانشناسی، اجتماعی، تاریخی، مذهبی، سیاسی و اعتقادی آن چشمپوشی نمود. به جرات میتوان این کتاب را در رده تاثیرگذارترین کتابهای قرن بیستم دستهبندی نمود.
همان طور که از عنوان کتاب نیز مشخص است، داستان کتاب در مورد زندگی دلقکی عاشق با عقاید و باورهای مخصوص خودش است. مخاطب در طول داستان با چالشهای زیادی روبرو میشود. از جمله مهمترین این چالشها عبارتاند از:
از نظر اولویتبندی دین در جایگاه بالاتری قرار دارد یا عشق؟
تا چه اندازه مذهب میتواند در روابط انسانها نقش داشته باشد؟
چیزی که موجب جذابت و محبوبیت بیشتر این کتاب شده است، قلم روان و بیان احساسات قابللمس دلقک است.
ارسال دیدگاه
mryshahr
ده سال پیش این کتاب را خواندم ولی راستش چندان از خواندنش لذت نبردم. اما آنقدر در گودریدز ریویوهای خوب از آن دیده بودم که تصمیم به دوبارهخوانیاش گرفتم، بلکه این بار آنچه دیگران در این کتاب میبینند را ببینم!
1398-07-10این بار فقط کمی جزییات و توصیفات قابل تحسین دیدم، کمی حس و حسودیهای عاشقانهای که تجربه کرده بودم را با تعاریف به جا دیدم، و کمی دیوانگیها و حس و حال مالیخولیایی راوی را بیشتر از قبل درک کردم. اما هنوز کتاب برایم شاهکار نیست. چون به نظرم هجوم افکار دیوانه کننده راوی یا همان دلقک شکست خورده، آنقدر زیاد و پشت سر هم بود که کم کم برای خواننده خستهکننده میشد. کم کم به جای اینکه از رفتن ماری ناراحت باشد و برای دلقک دلسوزی کند، به او حق میداد! اگر چه عقاید این دلقک در تضادی درست و به حق با جامعه ریاکار اطرافش بود، اگر چه درک عاشقانه او در برابر اعتقادات ماری تحسین برانگیز بود، اما خسته کننده هم بود.
خلاصه اینکه هضم روحیات و عقاید دلقکی که میفهمید، اما از هوش اجتماعی کافی برخوردار نبود تا در جامعه دوستداشتنیتر به نظر برسد یا حداقل دشمنان کمتری برای خود بتراشد، از توان من خارج بود!
دوبارهخوانی: پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶
Evanjeline
کتابی بود ک اندینگش واقعا من رو دگرگون کرد.
1398-11-27در واقع از اول کتاب سعی میکردم به خودم بقبولونم ک حق با دلقکه اما در آخر به یکباره تمام افکار واژگون شد.
Evanjeline
هانس شنیر (دلقک) : هرگز نباید سعی در تکرار لحظات داشت ، باید آن ها را همان گونه که یک بار اتفاق افتاده اند، فقط تنها به خاطر آورد.
1398-11-27roshana_75
سکوت سلاح خوبی است. در دوران مدرسه هم وقتی مدیر یا معلمان احضارم میکردند همیشه سرسختانه سکوت میکردم . این بود که گذاشتم آقای کسترت مسیحی آن طرف خط حسابی عرق بریزد. کوچکتر از آن بود که برای من دلسوزی کند ولی خوب برای خودش میتوانست بسوزاند.
1398-09-06