مردی میانسال را خیال کنید که برای شرکت در سمیناری به منطقهای در نروژم رود که سی سال پیش در آنجا رخدادهایی برایش رخ داده است که به جدایی او از معشوقش انجامیده است. در همان هتل جایگیر، و شب را به صبح میرساند، و به عشق قدیمی خود میاندیشد. صبح پس از صبحانه از رستوران هتل بیرون میآید و ناگهان با او روبرو میشود! مرد این دیدار را یک دیدار ناگزیر میداند، و زن باور دارد، نیرویی ویژه، همچون نیروی ذهنی مرد، یا تلهپاتی، عامل این دیدار بوده است. زن و مرد، چند ساعتی را با هم سپری میکنند، و قرار میگذارند، که با ایمیل، با هم ارتباط داشته باشند. گفتگوی مجازی این دو (که حالا هر کدام پس از جدایی برای خود خانوادهای تشکیل دادهاند) از همین موضوع اتفاقی بودن دیدار، آغاز میشود، و به روحگرایی، و فراروانشناسی، و چگونگی به وجود آمدن حیات، تکامل و... میرسد، و البته به آهستگی در کنار آن، به رخدادی که در سی سال بگذشته منجر به جدایی آنها از یکدیگر شد نیز، میپردازند...؛
موضوع(ها):
داستانهای نروژی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه