اسماعیل فصیح در تاریخ ۲ اسفند ماه سال ۱۳۱۳ هجری شمسی، در محلهی درخونگاه (حوالی بازار تهران) به دنیا آمد. درخونگاه برای فصیح آن قدر اهمیت داشت که در اغلب داستانها سعی میکرد قصه را به طریقی به آنجا بکشاند. خودش گفته بود: «من بچهی درخونگاه این زمانه هستم. اگر آمریکا و فرانسه و لندن رفتهام درخونگاه را هم با خودم بردهام.»
اسماعیل فصیح «بازگشت به درخونگاه» را در سال ۱۳۷۷ توسط نشر صفی علیشاه منتشر کرد.
در رمان «بازگشت به درخونگاه»، نویسنده با قرار دادن چهرههای داستانی، در فضای درخونگاه، آنان را همچون «گرگور» قهرمان مسخ کافکا، به حالتی مسخگونه میکشاند و شخصیت ِ درگیر عشق داستانش را به گزینش وا میدارد.
بازگشت شخصیتی به نام «جلال آریان» به خاطرات گذشته و درگیر شدن با ماجرای یکی از آشناهای قدیمی، مضمون تکراری داستانهای اسماعیل فصیح است. از این رو میتوان اسماعیل فصیح را نویسندهی داستانهای زنجیرهای و دنبالهدار دانست. ماجرا از جایی آغاز میشود که جلال آریان بعد از سالها، فرزند یکی از دوستان قدیمی خود، دکتر شاپور ایرانفر، را میبیند. او خسرو ایرانفر است که حالا در حدود سیوپنج سال دارد و دچار مشکل خانوادگی با پدر و مادرش شده؛ وی گمان میبرد این مشکل توسط جلال آریان حل میشود. جلال بنا به دلایلی سعی دارد به خسرو کمک کند و در این میان متوجه میشود، خسرو عاشق دختری است که در واقع آن دختر کسی نیست جز...
اگر علاقهمند به خواندن رمانهای زنجیرهای و دنبالهدار هستید، اسماعیل فصیح یکی از بهترین نمونههای آن در ادبیات داستانی ایران است، که هم داستانپرداز ماهریست و هم بهنوبهی خود صاحب سبک است. قلم رئالیستی او در کنار تخیل قوی داستانی، او را به نویسندهای موفق که توانستهاست نظر مخاطبین خاص و عام را به خود جلب کند، تبدیل کرده است.
الهه ملکمحمدی
۲۳۶ صفحه - رقعی (گالینگور)
ارسال دیدگاه