«ثریا در اغما» اثری از اسماعیل فصیح است که در سال ۱۳۶۲ توسط نشر نو منتشر شد، اما پس از آن نشرهای آسیم، ذهنآویز، صاحباثر و البرز هم آن را منتشر کردهاند. این کتاب به زبانهای انگلیسی و عربی نیز ترجمه شده است.
اسماعیل فصیح در «ثریا دراغما» داستان زندگی ایرانیهای فراری در کنار ایرانیهای غربتنشین را به تصویر میکشد. کاراکتر اصلی این داستان مثل بیشتر کتابهای اسماعیل فصیح، مردی است به نام جلال آریان. داستان با سفر جلال به پاریس برای دیدن خواهر و خواهرزادهاش آغاز میشود. ثریا خواهرزادهی جلال از دوچرخه افتاده، دچار آسیب مغزی شده و به اغما رفته است.
از آنجا که اغمای ثریا طول میکشد، جلال در پاریس ماندگار میشود و کمکم دوستان و آشنایان خود را مییابد و با زندگی افرادی مواجه میشود که پس از انقلاب سال ۵۷ به فرانسه مهاجرت کردهاند.
به اعتراف نویسنده، تمامی آثار فصیح از جمله «ثریا در اغما» برگرفته از وقایع زندگی او هستند و شخصیتهای داستان هم تحت تأثیر شخصیتهای حقیقی پیرامون او شکل گرفتهاند. این کتاب از پرفروشترین رمانهای ایرانی است که هر دو قشر خوانندگان خاص و عامهپسند را بهنوعی راضی نگه میدارد، اتفاقی که در کمتر کتاب دیگری رخ داده است.
اکرم حیدری
داستانهای فارسی - قرن ۱۴
ارسال دیدگاه
JalalAryan
یکی از بهترین کتابای اسماعیل فصیحه این کتاب. شخصیت اصلیش مثل بیشتر کتابای فصیح جلال آریانه که به خاطر بیماری و اغمای خواهرزاده اش میره فرانسه، بعد طول میکشه این دوران کما، مجبور میشه بمونه. اونجا آدمایی رو میبینه که دست کمی از ثریا که تو اغماس ندارن، از همه جا بی خبرن و تنها تمایزشون اینه که هرروز یه حرفایی رو تکرار میکنن، همین.
1398-08-08mryshahr
خيلي وقت ها كه پشت تلفن صدا قطع و وصل ميشه ياد جملهاي ميافتم كه تو صفحهي آخر اين كتاب نوشته:
1398-07-24و هيچي احمقانهتر از اين نيست كه آدم بخواهد توي تلفن به يك نفر بگويد دوستت دارم، و طرف بگويد چي گفتي؟ صدا نمياد.
البته فكر نكنيد كه يه كتاب عشقي الكي هست! داستانش اكثراً سياسيه. ولي خب براي كشش داشتن بايد يه عشق كوچولو هم بهش اضافه ميكرد ديگه!!!
Mehribanooo
کتاب ثریا در اغما رو سالها پیش خوندم. مثل همه کتابهای فصیح، شخصیت اصلی این کتاب هم جلال آریانه که تو بحبوحه جنگ به خاطر خواهرزادهاش ثریا که از دوچرخه افتاده و در حالت اغماست مجبور میشه بره فرانسه پیشش. اما تو کل داستان ثریا از بیهوشی درنمیاد و این وجه نمادین داستانه. اونجا جلال بعضی دوستاشو میبینه، ایرانیای مقیم فرانسه که یا از قبل اونجا ساکنن یا زمان جنگ بار و بدیلو بستن و رفتن اونجا تا در امان باشن. وجه بارز بیشتر این آدمها اینه که انگار تو یه برهه از زمان و شرایط فریز شدن و هیچ تغییری نمیکنن، فقط نشستن و حرف میزنن و حرف میزنن و حرف میزنن، انگار که این آدمها از نظر تاثیر، تفاوتی با ثریای بیهوش ندارن. یادمه وقتی میخوندمش این حس رو از اواسط کتاب داشتم و وقتی کتاب جوری تموم شد که بازم ثریا به هوش نیومد، این دیدگاه تقویت شد که نویسنده قصداً این دو فرم رو کنار هم قرار داده و حتی اسم کتاب رو به اغمای ثریا ربط داده. به نظرم این کتاب از بهترینهای اسماعیل فصیحه.
1398-07-17Mehribanooo
هیچى احمقانهتر از این نیست که آدم بخواهد توى تلفن به یک نفر بگوید دوستت دارم و طرف بگوید چى گفتى؟ صدا نمیاد!
1398-07-17Mehribanooo
زندگى ساده است. تو را از شکم مادر مىآورند اینجا. به تو عظمت دنیا را نشان مىدهند. بعد توى دهانت مىزنند، همه چیز را از دستت مىگیرند و مىگذارند مغزت در کُما متوقف شود، صفر. انصاف نیست.
1398-07-17