مقصود نويسنده در اين کتاب، تفکيک حوزه دين از فلسفه است، بدان گونه که هر يک بتواند بهراستي آني باشد که هست. اين يعني خلاص دين از فلسفه، و از آن مهمتر خلاص فلسفه از دين. او براي هر يک از اين دو رويکرد به عدالت و احسان جايگاه و جامعهشناسي خاصي قائل است. به باور او خير هر دو در اين تفکيک است و اين خير عام است، زيرا منجر به رفاه و امنيت مردم، و صلح و پايداري کشور ميشود.
ارسال دیدگاه