معرفی کتاب اسبها و آدمها
«اسبها و آدمها» مجموعهای از داستانهای کوتاه ویلیام فاکنر (1898-1962) نویسندهی مهم و صاحبآوازهی آمریکایی است که همه دربارهی اسبها و تأثیری است که در زندگی آدمها دارند. داستانها را احمد اخوت ترجمه کرده و در کتابی به این نام جمعآوری کرده نشر افق هم آن را منتشر کرده است.
در مقدمهی هر کدام از این داستانها اخوت مطلبی در باب چرایی انتخاب داستان نوشته و ردّپای شخصیتهای داستان را در آثار دیگر فاکنر پی گرفته است. همچنین در پیشگفتار کتاب هم دربارهی ویلیام فاکنر، ترس و علاقهی توامانش به اسبها و زندگیاش در آکسفورد میسیسیپی نوشته، مقدمهای بر اسبهای خالدار نوشتهی ملکوم کاولی را هم در این اثر آورده است.
کتاب حاضر سومین عنوان از مجموعهی میراث فاکنر است که انتشارات افق آن را منتشر کرده. داستانهای این مجموعه عبارتند از: «ضربهی ناجوانمردانه از شخص سوم»، «اسبهای خالدار»، «دادگاه»، «پایان اِسنوپس»، «قاطری در حیاط» و «فریب خوردن سرِ یک اسب». در همهی اینها از تأثیر اسب بر زندگی مردم یوکناپاتانا (سرزمین خیالی فاکنر) گفته شده است. فاکنر نویسندهای اشرافزاده نبوده، بلکه کنار پدر و مادری کشاورز، خود نیز زندگی روستایی و کشاورزی داشته است. در مورد ماجرای نوبل گرفتن او شایع شده بود که زمانی که جایزهی نوبل 1949 را میخواستند به فاکنر بدهند، گفته الآن نمیتواند جایزه را قبول کند چون فصل کشت است و بعد از اینکه از کار فراغت یافت جایزه را خواهد گرفت، اما این داستان فقط یک شایعه است. دلیل اینکه جایزهی نوبل فاکنر را در سال بعد، یعنی سال 1949 به او دادند، این بود که داوران هنوز با هم اختلاف نظر داشتند.
در داستان اسبهای خالدار از این مجموعه که پیش از این نیز به طور مستقل ترجمه و چاپ شده، شخصیتی به نام فلماسنوپس هست که در بسیاری از آثار این نویسنده حضور دارد و مسئول نگهداری و رسیدگیِ اسبهای منطقهای سرسبز است. فاکنر از کودکی با اسبها در ارتباط بود، زیرا پدرش اسب پرورش میداد، با این حال فاکنر به طرز عجیبی از اسبها وحشت داشت و شاید برای مقابله با این ترس، مدام خودش را در معرض اسبها قرار میداد. عکسهای بسیاری از ویلیام فاکنر با لباس اسبسواری در کنار اسبها باقی مانده است. این همه داستانی هم که دربارهی اسبها نوشته، ناشی از همین ترس و توجهی است که به این حیوان دارد. درست مثل سالوادور دالی نقاش معروفی که از گربهها وحشت داشت و در اکثر آثارش ردی از گربه را میبینیم.
داستانهای فاکنر عمیقاً عاطفی، پیچیده و ظریف است. او توجه دقیقی به شیوهی بیان و آهنگ نوشتار خود داشته است. غالباً شخصیتهای داستانهای او از مردم جنوب آمریکا و کارگران و کشاورزان و بردگان و ... هستند.
محدثه میرجعفری
داستانهای کوتاه آمریکایی - قرن ۲۰م.
۲۰۴ صفحه
ارسال دیدگاه