موضوع(ها):
داستانهای فارسی - قرن 14
۲۵۶ صفحه
کیا یکی از ایتام فرقه مفتاحیه از طرف مفتاح اعظم مفتاحیه به لاهور اعزام میگردد تا طب خوانده طبیب مرضای مفتاحیه گردد; بنابراین وی در لاهور به فرقه های معاند پیوسته و عاشق روسپی لاهوری به نام گایتری میگردد. پس از سالها مفتاح اعظم از این موضوع باخبر میشود و وی را به شهر رونیز دارالمفتاح احضار میکند و او را در مراسم آیینی تسعیر مفتاحی تطهیر میکند و سپس او را در مقام مباشر شفا و تبلیغات فرقه برمیگزیند. کیا (مباشر مفتاح اعظم) در دارالمفتاح کارش را شروع میکند و موظف میگردد که تاریخی برای فرقه مفتاحیه بنویسد....
ارسال دیدگاه
fmbeygi
کاش لیستی بسازن از صد کتاب ایرانیای که باید پیش از مرگ خوند. اون موقع من میگم یکیاش آینه. بینظیر بود و چه بد که من توی دورهای خوندم که مجبور بودم با وقفه پیاش رو بگیرم و حتی بین همین وقفهها هم راحتم نمیذاشت.
1398-11-26ابوتراب خسروی داستانگوئه. جذابیت ماجرا و زیبایی و کارایی نثر پابه پای هم پیش می رن. داستان در مورد فردیه که به مرور تبدیل به جانشین بزرگِ یه فرقه می شه. فرقهای که ما کمکم با اعتقاداتشون، رسومشون و حتی پیداییشون آشنا میشیم. چیزی است عجیب و قابل تأمل.
داستان ساختاری چند لایه داره. یه خط ماجرای اصلی و یه خط ماجرای فرعی مربوط به ماجرای سرچشمهی پیدایی فرقه و یه تعدادی ماجرای فرعی در این بین. تفاوت نثر و زبان رو توی این رفت و آمدها میشه دید چون اون چه از پیدایش فرقه به ما داده می شه برگرفته از کتب تاریخی موجوده که شخصیت اصلی ما داره به عنوان سند اونا رو مطالعه می کنه. چه توی داستان اصلی چه توی داستان فرعی شما با تصاویر، شخصیتها، وقایع و لحظههایی مواجه می شین که همتا نداره و من بیش از همه شیفتهی امالصبیان بودم. اومدنش، حضورش، اعمال و رفتارش، عاشقیتش و رفتنش. این زن بینظیره و خاصه. چیزی که مثلش رو جای دیگه ای پیدا نمی کنین. جذابتر از اون دو شخصیت بیمار جذامیای ان که زخم هاشون جا به جا میشه... این بخش از داستان واقعاً بدیع بود.
باید قدرت ابوتراب خسروی رو در خلق داستانی کاملاً ایرانی با چنین نثری، با چنین فضاسازی تاریخیای، با چنین شخصیتهایی، با چنین وقایع تازهای و به خصوص جزئیات، جزئیات ویژهی فضای کار چه در روایت اصلی و در برخورد با بیمارها و چه در روایت فرعی و ماجراهای امالصبیان رو بارها و بارها تحسین کرد. نخوندم چیزی شبیه به کتابای این مرد رو.
پ.ن: اگه نخونین از دستِ شما میره وگرنه از خوبی رمان چیزی کم نمیشه.