نويسنده در اين کتاب از موضوعهاي مختلفي همچون هويت زن و جايگاه او در جامعه و خانواده، آزاديهاي فردي، روابط ميان زن و مرد، ادبيات، نزاعهاي قومي و غيره صحبت ميکند. نويسنده در اين کتاب به زندگي شخصي خود نيز پرداخته و بهعنوان يک زن نويسنده چالشهاي زندگياش را به رشته تحرير درآورده است.
ارسال دیدگاه
darya
این بار دومیه که شمسپاره رو میخونم و چون ترجمهی دیگهای هم ازش خوندم، این ترجمه رو پیشنهاد میدم.
1399-03-22کتاب شمسپاره، نظریات الیف شافاک دربارهی موضوعات مختلفه و چون خیلی شبیه من فکر میکنه از خوندنشون لذت بردم. مثل یه ورزش مغزه برام. باعث میشه به چیزای بیشتری فکر کنم.
دربارهی مباحثی صحبت کرده که خیلی به درد گفتوگوهای روزانهمون میخوره. خوبه که با دوستامون بهجای حرفای بیخودی که به درد هیچکدوممون نمیخورن، دربارهی چنین مسائلی صحبت کنیم. دغدغههای روز اجتماع، مشکلات جامعه و تفکرات متفاوت...
هر متن دو تا چهار صفحه بیشتر نیست و چون به هم مربوط نیستند هروقت دوست داشتید میتونید یکیشونو بخونید و بهش فکر کنید.
من خوندنشو حتما پیشنهاد میکنم.
darya
یه کتاب خیلی عالی که باهاش هم گریه کردم و هم خندیدم و هم ازش حسابی یاد گرفتم.
1399-01-08رفتیم نمایشگاه کتاب یهو چهارتا کتاب گنده از الیف شافاک خریدیم. میگم: من عاااااشق الیف شافاکم. مامانم میگه: تو که تا دو روز پیش عاشق میچ آلبوم بودی. میگم: آخه اونو همهی کتاباشو دارم فقط یکیش مونده بخونم تموم شه وقتی اینجوری میشه آدم باید عشقشو عوض کنه دیگه.
بله و اینجوری شد که عاشق الیف شافاک شدم. یه جوری خوب مینویسه و دقیقا حرف دل منو میزنه که انگار فکرمو خونده.
این کتابش متنهای کوتاهی بود که هرکدوم یه تلنگر در یه زمینهایه مثلا چندتا از موضوعاتش تبعیضها، حسادت و حوادثی هستند که باعث تغییر رفتار ما با هم میشن و یه جاهایی خاطراتشو هم نوشته که خیلی دوست داشتنی هستند.
خیلی خیلی کتاب خوبی بود. از اون کتابایی که هرآدمی باید کنار تختش داشته باشه و هرلحظهای که هوس کرد یکی از داستاناشو بخونه و لذت ببره.
darya
بعضی از انسانها همیشه متبسم هستند و روحی سخاوتمند دارند. افرادی با افق دیدی وسیع. وقتی با آنها همصحبت میشوید، دوست دارید این همنشینی ادامه داشته باشد. از همصحبتی با آنهافيض میبرید، الهام میگیرید و بدون آنکه متوجه شوید زمانی به خود میآییدکه بسیاری از مطالب را آموختهاید. وقتی از آنها جدا میشوید، تغییر کرده و پربارتر شدهاید. با انرژی تمام قدم در راه مینهید. احساس سبکی میکنید؛ مانند پری در دستان باد هستید. درونتان غنچهای جوانه میزند و رفته رفته گلبرگهایش شکوفا میشود و رنگ میگیرند. شما ناخودآگاه به زندگی لبخند میزنید. باز هم دلتان میخواهد آن فرد را ببینید. در اولین فرصت با آنها قرار میگذارید.
1399-01-08مصاحبت با چنین افرادی سیریناپذیر است. آنان روحی لایتناهی و عمیق دارند که شما قادر به دیدنش نیستید. آن افراد مانند مرواریدی در صدف هستند که در نگاه اول دیده نمیشوند یا چون دریایی پهناور که ساحل و کنارهای ندارند. این انسانها آنقدر نادر و کمیاب هستند که با دیدن آنها نمیخواهید سرنخ دوستیتان با آنها از دست برود.