روايتشناسي نظريه و مطالعه ساختمند روايت است. در طول قرن بيستم، روايتشناسي به يکي از ملموسترين، يکپارچهترين و دقيقترين حوزههاي تخصصي مطالعات فرهنگي و ادبي تبديل شده است. روايتشناسي در آغاز به عنوان علم صورت و ساختار روايت، جايگاهي تأثيرگذار در برخورد با روايت ادبي يافت و رويکرد تاريخي را براي چند دهه در سايه قرار داد. هدف کتاب حاضر توضيح تحولي است که روايتشناسيهاي صورتگرايانه و ساختگرايانه در سالهاي اخير از سر گذراندهاند تا از اين طريق اصول و سازوکارهاي روايتشناسيهاي جديد را تبيين کند.
ارسال دیدگاه