مهمترین ویژگی زبانشناسی نظری در طول تمام قرن بیستم میل شدید و واقعی آن به رسیدن به پایگاه یک علوم واقعی و مستقل بوده است. با این که امروزه زبانشناسی به عنوان رشتهای مستقل با نام «زبانشناسی همگانی» شناخته شده، اما هنوز به پایگاه یک علم تمام و کمال راه نبرده است. نگارنده در کتاب حاضر، رخدادهای بزرگ غرب را در زمینه زبانشناسی، از آغاز قرن بیستم تا زمان چاپ کتاب، دنبال میکند و به طرح و شرح آن دسته از نحلهها و مکتبهای زبانشناسی میپردازد که راه را برای زایش و بالش نظریههای غالب حوزة زبان ـ به ویژه نظریه زایشی و گشتاری ـ همواره کردهاند. وی در دو بخش، ماجرای پیدایش زبانشناسی نظری قرن بیستم را به ترتیب در اروپا و آمریکا بازمیگوید که چگونه زبانشناسی نظری نخست به عنوان زبانشناسی ساختگرا مطرح شده و بعد به شکل دستور زبان صورتگرا درآمد و سرانجام در هیئت دستور زایشی جلوهگر شد. نیز نشان میدهد که چگونه زبانشناسی، پس از جدایی از منطق، روانشناسی را هم طی سالهای دهه ۱۹۳۰ کنار زد و راه خود را از آن جدا کرد.
موضوع(ها):
زبانشناسی - تاریخ
ارسال دیدگاه