در این کتاب ۱۱ الگوی رفتاری مخرب و تکراری، که با خودانگاره منفی ارتباط دارند، مشخص شدهاند. ضمن شرححال بیماران واقعی، مؤلفان نشان میدهند که چگونه هر یک از این الگوهای ناکارآمد از تجارب کودکی ریشه گرفته و خود، مبنایی برای ارزیابی خویشتن در بزرگسالی میشوند. در ادامه کتاب، برنامهای عملی با استفاده از تکنیکهای تجربی (تماس با کودک درون) و شناختی (بازنویسی خود و جایگزینی آن با الگوی ناکارآمد) و رفتاری (شناسایی رفتارهای خاص و تغییر آنها) معرفی میشود. این کتاب ابزار قدرتمندی برای کار با مراجعان بر اساس رویکردهای شناختی و طرحواره درمانی است.
موضوع(ها):
خودباختگی
خودراهبری
ارسال دیدگاه
Ziba_Heidari
هر کدام از ما کودکی خاص خودمان را داشتهایم، کودکیای که بهندرت به استانداردهای تربیتی و روانشناختی نزدیک است! چون پدر و مادرها هم انساناند و «اشتباه کردن» از هیچ انسانی بعید نیست!
1399-05-02از طرف دیگر تاثیر محدودیتهای محیطی، فرهنگی، اقتصادی و ارزشهای اجتماعی را هم نمیشود نادیده گرفت. تاثیری که میتواند تا سالیان سال همراه ما بماند و در دوران بزرگسالی نمود پیدا کند!
اگر یانگ را بشناسید و تا حدی با مبحث طرحوارهها آشنا باشید، این مقدمهی کوتاه برایتان چیز جدیدی نیست.
یانگ بهعنوان بنیانگذار طرحوارهدرمانی، در کتاب «زندگی خود را دوباره بیافرینید» ما را با اصطلاح تله زندگی (Life trap) آشنا میکند.
«یک تلهی زندگی، الگو و طرحی است که از کودکی آغاز و در طول زندگی تکرار میشود. نتیجه نهایی این است که در بزرگسالی به خلق دوبارهی شرایط کودکیمان که بسیار آسیبزننده بودند، میپردازیم!»
از نظر یانگ یک تلهی زندگی خودنابودگر است!
تلههایی که عبارتاند از:
• تله ترک شدن (لطفاً مرا تنها نگذار)
• تله سوءظن (نمیتوانم به تو اعتماد کنم)
• تله محرومیت عاطفی (هرگز به محبتی که میخواهم نمیرسم)
• تله طرد اجتماعی (من با دیگران سازگار نمیشوم)
• تله وابستگی (به تنهایی از عهدهی این کار بر نمیآیم)
• تله آسیبپذیری (به زودی فاجعه رخ میدهد)
• تله نقص داشتن (من بیارزش هستم)
• تله شکست (احساس شکست میکنم)
• تله اطاعت (همیشه کارها را آنچنانکه تو میخواهی انجام خواهم داد)
• تله استانداردهای بالا و غیرواقعبینانه (هیچوقت هیچچیز آنقدر که باید خوب نمیشود)
اما چرا ما در طول زندگی بارها به دام این تلهها میافتیم و باوجود تحمل رنج بسیار از این دام بیرون نمیآییم؟
شاید برایتان عجیب باشد اما این تلهها یا همان طرحوارهها، با القای حس آشنای کودکی در ما احساس امنیت ایجاد میکنند و ما با چنگ زدن به این حس امنیت پوشالی، ناخواسته در تلهای دردآور دست و پا میزنیم.
این میشود که این تلهها بهطور ناخودآگاه بر اعمال، رفتار، احساسات و حتی چگونگی فکر کردن ما تاثیر میگذارند. اما یانگ با این کتاب به ما کمک میکند تا تلههایمان را بشناسیم و مهمتر اینکه راه مقابله با آن را به ما نشان میدهد!
اعتراف میکنم اگر از قبل درباره یانگ و مبحث طرحوارهدرمانی چیزی نشنیده بودم، عنوان کتاب حتماً گمراهم میکرد و با این فکر که «این کتاب هم از قماش کتابهای انگیزشی بیمحتواست» آن را انتخاب نمیکردم!
اما الان باید بگویم که این کتاب به من کمک کرد تا بدانم به دام کدام یک از تلههای زندگی افتادهام، حالا دیگر راه مقابله با این تلهها را میدانم و دیگر در مسیر ریشهیابی مشکلاتم سردرگم نیستم!
هرچند میدانم تا خودشناسی کامل و رهایی کامل از دام این تلهها راه زیادی در پیش دارم، راهی که با تمام کردن این کتاب تازه برایم شروع شده است!