متن اصلی این رمان جایزهی «نیوبری» را گرفته است که یکی از معتبرترین جوایز کتابهای کودکان و نوجوانان است.
رمان ماجرای بخشی از زندگی دختر 13 سالهای به نام سال است. مادرش، او و پدرش را ترک کرده است و با این که هر دوی آنها فکر میکردند که بهزودی برخواهد گشت، برنگشته است و همین گرهی ماجرایی است که در آن قضاوتهایی در ذهن سالامانکا نوجوان شکل گرفته است، اما واقعیت چیز دیگری است.
او همراه پدربزرگ و مادربزرگش راهی سفری میشود، در مسیری که مادرش چند سال پیش از آن گذشته است. آنها میخواهند شب تولد مادرش به مقصد برسند، اما تنها سال به مقصد میرسد. او در راه داستانهایی از زندگیاش در شهر جدید میگوید، داستان «فی بیوینترباتوم» را که یکی از دوستان نزدیکش هست و مادرش مدتی گم شده است و بعد با مردی برگشته است.
«با کفشهای دیگران راه برو» برخلاف بسیاری از رمانهای نوجوان که در سالهای اخیر پرفروش شده است و از عنصر عاطفه و احساس خالی است و همه این خلاءها فقط با جادو پر میشود، بر عاطفه و احساس متکی است. شخصیتپردازی بینظیر کتاب به خصوص شخصیت اصلی کتاب و شخصیتهای نوجوان دیگری که هر یک به خاطر شرایط خانوادگی، خلق و خویی خاص پیدا کردهاند و همچنین تصویر چند خانواده با تکیه بر مسائل ویژه مادران خانواده، ما را با اثری روبهرو میکند که علاوه بر لذت ناشی از خواندن یک رمان در شناخت روحیات نوجوانان مختلف کمکمان میکند.
«سال» که به شهر دیگری آورده شده است تا دوری مادر را تاب بیاورد و در موقیعت تازه با نبودن مادرش عادت کند، با چند خانواده از طریق همکلاسیهایش ارتباط برقرار میکند و در این ارتباطها نویسنده آگاهانه او را در موقیعتهایی قرار میدهد که در آن چگونگی حضور یا غیبت مادر اهمیت دارد. او در این ارتباطها قضاوتهای قبلیاش را به آزمون میگذارد و مدام این جمله در گوش مخاطب زنگ میزند که «تا با کفشهای کسی راه نرفتهای دربارهاش قضاوت نکن». او در این مسیر آماده میشود تا با واقعیتی روبهرو شود که تمام زندگیاش را تحت تاثیر قرار داده است.
موضوع(ها):
داستانهای کوتاه آمریکایی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه