کتاب حاضر، داستانی هیجانانگیز است که با زبانی ساده و روان برای کودکان نگاشته شده است. در این داستان بابا و مامان بن پایشان را توی یک کفش کردهاند که پسر شاخ شمشادشان ستاره آکروباتبازی شود. مرغ بن هم که یک پا دارد و خواب و خوراکش فقط و فقط لولهکشی است. بن جمعهشبها را باید پیش مادربزرگش بماند. مادربزرگ هلاک کلم و بازی اسکرابل است. بن فکر میکند مادربزرگش خیلی حوصله سر بر است و همینکه خانهاش را از دور میبیند دلش میخواهد تختهگاز سر به بیابان بگذارد. یک روز بن در آشپزخانه مادربزرگ دربهدر دنبال بیسکویت است تا شاید از سوپ کلم او جان سالم به درببرد که به راز بزرگی پی میبرد که آغاز ماجراجوییهای عجیبوغریب بن است.
موضوع(ها):
داستانهای کودکان (انگلیسی) - قرن 21م.
ارسال دیدگاه