چرا سردرد ما پس از خوردن آسپرین یک سنتی باقی میماند، ولی بعد از خوردن آسپرین ۵۰ سنتی از بین میرود؟ چرا وقتی معدهمان دیگر جا ندارد، باز هم سراغ بوفه مجانی میرویم؟ چرا بابت یک فنجان قهوه ۴,۱۵ دلار میدهیم در حالی که تا همین چند سال پیش بابت آن کمتر از یک دلار میپرداختیم؟
وقتی زمان تصمیمگیری در زندگیمان میرسد، فکر میکنیم کنترل اوضاع در دستمان است؛ فکر میکنیم انتخابهایی هوشمندانه و خردمندانه انجام میدهیم. ولی آیا به راستی چنین است؟
دن آریلی، اقتصاددان رفتاری MIT به تعدادی آزمایشهای روشنگرانه و اغلب شگفتانگیز بر این تصور عمومی که ما اصلا به شیوههایی خردمندانه عمل میکنیم، خط بطلان میکشد. آریلی با در هم آمیختن تجربه روزمره و پژوهشهایی تحولبرانگیز، نشان میدهد که چگونه توقعات، عواطف، هنجارهای اجتماعی و دیگر نیروهای نامریی و گویی نامنطقی، توانایی تعقل ما را به بیراهه میکشاند.
آریلی پی برده که نه تنها ما همهروزه اشتباهات ساده تعجبآوری انجام میدهیم، بلکه دوباره همان نوع اشتباهات را تکرار میکنیم. ما دائما اضافه میپردازیم، دست کم میگیریم و پشت گوش میاندازیم؛ قادر نیستیم اثرات ژرف عواطفمان را بر آنچه که میخواهیم درک کنیم، و بر آن چه که داریم ارزش اضافی میگذاریم. اما این رفتارهای گمراهکننده، نه تصادفیاند نه بیمفهوم؛ آنها اسلوبمندند و قابل پیشبینی - و ما را به شیوهای پیشبینیپذیر نابخرد میسازند.
از نوشیدن قهوه تا کم کردن وزن، از خریدن ماشین تا برگزیدن شریک زندگی، آریلی چگونگی در هم شکستن این الگوهای اسلوبمند اندیشه را، برای گرفتن تصمیمهای بهتر، تشریح میکند. نابخردیهای پیشبینیپذیر شیوه بر هم کنش ما با جهان را دگرگون خواهد ساخت؛ تصمیمی کوچک در هر زمان.»
موضوع(ها):
تصمیمگیری
اقتصاد - جنبههای روانشناسی
مصرفکنندگان - رفتار
اندیشه و تفکر
استدلال
ارسال دیدگاه