نویسندگانی که اسطوره میآفرینند، کم نیستند. اما نویسندگانی که زندگی خودشان سرا پا اسطوره باشد نایابند. جک لندن یکی از این نویسندگان بود. و در رمان مارتین ایدن که حوادثش در سانفرانسیسکو اوایل سدهی بیستم رخ میدهند، داستان ملوانی جوان را باز میگوید که نومیدانه برای برانگیختن تایید فکری و اجتماعی دیگران میکوشد: داستان زندگی خودش. این رمان نه فقط پژوهشی ماندگار در زمینهی کامیابی است بلکه خواننده را با صحنههایی ناگوار در ژرفای ذهن یکی از پیچیدهترین و پرآشوبترین نویسندگان سدهی بیستم رودررو میکند. سالهای جوانی جک لندن (نام کاملش جان گریفین لندن) سرشار از جلوههای رنگارنگ دریاکنار سانفرانسیسکو یا شهر زادگاه خودش بود. او که در سال ۱۸۷۶ چشم به جهان گشوده بود، در پانزده سالگی ناخدای قایق یک دکلهی خود شد و لقب «شاهزادهی دزدان دریایی صدف خوراکی» را دریافت کرد. اندکی بعد، دورهی دو سالهی دبیرستان را در سه ماه گذراند و در امتحانات ورود به دانشگاه قبول شد. پس از یک نیمسال تحصیل، دانشگاه را ترک کرد و به نخستین گروه طلاجویان عازم آلاسکا پیوست. با آنکه هیچ طلایی در این سفر به دست نیاورد، با دنیایی از یادداشتها و مطالب ادبی به زادگاهش بازگشت. در بیست و هفت سالگی، انتشار داستان آوای وحش و دیگر داستانهای آلاسکاییاش او را به اوج شهرت رساند. جک لندن بسیار پرکار بود: پاشنهی آهنین، شورش السینوره، درهی ماه، سپید دندان، پیش از آدم، و حان بارلیکورن و مارتین ایدن (دو زندگینامهی خود نگاشت) از جمله معروفترین آثارش هستند. او در کتابهایش بیشتر به مشکلات درماندگان و ستمدیدگان میپردازد و همچون سوسیالیستی راسخ و پر شور از آن دفاع میکند: حوادث داستان زاغهنشینان در محلههای فقیرنشین شرق لندن رخ میدهد. سفر دریایی اسنارک، داستان سفری دریایی به گرد جهان در یک قایق بادبانی و در کنار همسرش چارمین است که زندگینامهی جک لندن را پس از مرگش در سال ۱۹۱۶ نگاشت.
موضوع(ها):
داستانهای آمریکایی - قرن ۲۰م.
ارسال دیدگاه