دکتر محمدعلی مرادی، دانشآموخته فلسفه و علوم اجتماعی از دانشگاه فرای و دانشگاه برلین و از انقلابیهای چپ دههی شصت است. او پس از آزادی از زندان در سال 1368 برای ادامه تحصیلات به آلمان رفت و پس از گرفتن دکترای فلسفه و تحصیل در رشتههای جامعهشناسی و اسلامشناسی، حدود یک دهه پیش به ایران بازگشت. وی تا آخرین روزهای زندگیاش، به تدریس، سخنرانی در جمعهای دانشجویی و دورهمی های علمی و تألیف درسنامههای کاربردی فلسفه پرداخت و با بر دوش کشیدن سلاح قلم و فلسفه و برپایی توپخانه نظریاش همچنان انقلابی ماند. آنچه این پژوهشگر خستگیناپذیر را از بسیاری از فیلسوفان معاصر متمایز میسازد، رها شدن او از چارچوبهای از پیش تعیینشده است. همچنین معنا کردن نقد و نقدپذیری که از نمادهای روشنفکری به شمار میآید، از دستاوردهای محمدعلی مرادی به شمار میآید.
«تفکر در تنگنا» جستارهایی در باب موضوعات گستردهای در حوزههای تاریخ، فلسفه، فرهنگ، علوم اجتماعی، سیاسی و هنر است. اگرچه این اثر مشتمل بر 37 جستار (Essay) با هویت مستقل و محتوای مجزا است اما تمامیت موضوع در راستای پاسخ دادن به پرسشهای ساده فلسفی پنهانشده پشت نقاب زندگی عرفی و عادتی شکلگرفته و بر جای خالی تفکر مفهومی برگرفته از من خودآگاه در جامعه ایرانی تاکید دارد.
در این کتاب نویسنده در تلاش بوده است تا برای پرسشهایی از این دست پاسخی بیابد:
«آیا با کمک تفکر فلسفی و نظریهها میتوان از تکرار خطاهای تاریخی جلوگیری کرد؟
چگونه ایدئولوگها بر مسند فیلسوفان مینشینند؟
ایرانی و ایران به چه معنا است آیا ایران یک مفهوم جغرافیایی است یا مفهومی فرهنگی و تمدنی به شمار میرود؟
چه ارتباطی میان فلسفه و بازسازی حیات اجتماعی، سیاسی و نوسازی تمدن و فرهنگ وجود دارد؟»
توجه به پرورش تفکر انتقادی و مفهومی در راستای رشد جامعه و برونرفت از الگوهای تاریخی تکرارشونده جامعه ایرانی، از مباحث مهمی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است. محمدعلی مرادی مینویسد: جهان اطراف ما، آشوبناک و پر از هرجومرج است برای همین ذهن تمایل به خطا داشته و در پی آن خطر پیدایش اندیشههای دگم و نقد ناپذیر نیز همواره وجود دارد. این خطر در جوامعی که دستگاه فلسفی آنها در وضعیت ناپخته و رشدنیافته وجود دارد، بیشتر است و همواره بیم آن میرود که اندیشه به جای آن که به فلسفه تبدل شده و نقدپذیر گردد به ایدئولوژی نقد ناپذیر بدل گشته و آرمانها را به بنبست برساند.
از این رو این فیلسوف بهرهمندی از تفکر مفهومی (توانایی یافتن ارتباطات و الگوها میان ایدههای انتزاعی و سپس در کنار هم قرار دادن آنها برای ایجاد یک تصویر کلی) را از مصالح لازم برای نوسازی تمدن، فرهنگ و پیشرفت معرفی میکند.
مطالعه مجموعه «تفکر در تنگنا» را از این بعد میتوان حائز اهمیت دانست که خواننده را از طریق مفاهیم فلسفی با آسیبی که دوره معاصر به انسان عصر امروز وارد میکند، آگاه میسازد. نویسنده این کتاب، از زوال آگاهی و خودآگاهی، رشد قارچ گونه ذهنهای منفعل و شخصیتهای نمایشی و زوال تفکر مفهومی میگوید. همچنین با تاملات فلسفی به معماری شهری گریز میزند، تاریخ مشروطه را تورق میکند و از اندیشههای فیلمسازان نامآور و تأثیر آن بر سیاست و فرهنگ میگوید. محمدعلی مرادی ذهنیت متکی به امید و موعود باوری را در ایرانیها در مقابل تفکر تراژیک یونانیها قرار میدهد و تاثیرات این شیوههای تفکر را در ادوار تاریخی و زندگی اینجا و اکنونی مورد بررسی قرار میدهد. او مفاهیمی همچون، «منطق هگلی در سطوح چیستی، هستی و مفهوم و نظریههای دیالکتیک» را به فضای مدنی امروز ایران، جنبشهای زنان، سینما و فضای شهری میکشاند و عملکرد دولتهای سیاسی چند دهه اخیر را مورد نقد و داوری قرار میدهد. برای نمونه اثبات میکند که چگونه با توجه به فهم دیالکتیک دولت و جامعه که در عین وحدت واجد تعارضهای بنیادین هستند، میتوان سازوکاری پویا در جامعه فراهم کرد و آرمانهای «آن جهانی» و نگرشهای ایدئولوژیک را با تفکر خودآگاه، من اندیشنده و زندگی «این جهانی» تاخت زد.
از مباحث خواندنی این مجموعه میتوان به ضرورت کنار هم قرار گرفتن، دوگانههایی نظیر محافظهکاری و آنارشیسم، آزادی و امنیت، ممنوعهها و غیر ممنوعهها، ثبات و تغییر، تخیل و تفکر و حقوق و هنر اشاره کرد. برای نمونه دکتر مرادی با تکیه بر مباحث فلسفی اثبات میکند که چگونه میتوان با جادوی هنر و تخیل از ممنوعهها عبور کرد و هنجارهای نو و قوانین غیر ممنوعه کاربردی را به تصویب رساند و به حقوق شهروندی دست پیدا کرد.
مریم بهریان (دانشجوی دکترای روانشناسی)
ارسال دیدگاه