معرفی کتاب اسبهای خالدار
ویلیام فاکنر نویسندهی شهیر آمریکایی است که در ۱۸۹۸ در نیوآلبانی متولد شد و بعدها به آکسفورد میسیسیپی رفت. او که به گفتهی خودش تا حدّ مرگ از اسبها میترسید، داستانهای کوتاه زیادی دربارهی اسبها و رابطهشان با آدمها نوشته است. فاکنر سهگانهای دربارهی شخصیتی به نام اسنوپس دارد که یکی از آنها رمان بلند اسبهای خالدار (Spotted Horses) است، که به مدت ۱۲ سال ذهنش درگیر این رمان بوده و ۵ نسخه از آن نوشته است. این اثر سرانجام از یک داستان کوتاه به رمانی بلند تبدیل شد. این رمان برای اولین بار در سال ۱۹۳۱ منتشر شده، احمد اخوت آن را به فارسی ترجمه کرده و در سال ۱۳۷۰ انتشارات فردا آن را منتشر کرده است.
پیچیدگی و ظرافت قلم فاکنر در عین اینکه یک روایت سرراست را بیان میکند، بسیار خواندنی است. این نویسنده، از برندگان جایزهی نوبل و پولیتزر است. ترس فاکنر از اسبها باعث شده که خیلی دقیق به آنها بپردازد. داستان با صحنهی کره اسبهای رنگارنگی که پشت گاری اسنوپس هستند و از دور شبیه سیرکی به نظر میرسند شروع میشود. این اسبهای به نسبت چموش، دردسرهایی را به وجود میآورند. نویسنده تقلّاهای اسبها و تلاشی که آدمها برای کنترل کردن آنها دارند را به خوبی تصویر میکند. توصیفات فاکنر بسیار خیالانگیز و ملموس است و آدمی را در فضای داستان غرق میکند. به جز اسنوپس، کوئیک، مککالم، اک، راتلیف و فریمن از دیگر شخصیتهای این رمان هستند که ماجرای اسبها ارتباطات و وقایع زندگی آنها را رقم میزند. همهی آنها در منطقهای به نام فرنچمنبند زندگی میکنند که داستان هم همانجا شکل میگیرد. اسنوپس مرد فریبکاری است که حتی راتلیف با همهی باهوشی و زیرکی نمیتواند سر از کار او دربیاورد. میزان پنهانکاری او تا به حدّی است که گفته میشود که اسنوپس حتی به خودش هم نمیگوید که چه در مغزش میگذرد و راستش را به خودش هم نمیگوید.
شهرت فاکنر به خاطر سبک تجربی و ریزبینی او و توجه دقیق به طرز بیان و آهنگ نوشتارش است. او مکرراً در داستانهایش از جریان سیال ذهن بهره گرفته است. داستانهای او گاه عمیق، پیچیده و در عین حال با عاطفهی شدید است. او حماسهی انسانهای معمولی، ولی شگفت انگیز آمریکا را نوشته است.
محدثه میرجعفری
داستانهای آمریکایی - قرن 20م.
ارسال دیدگاه