فرنگیس زن میانسال گورانی در تلاش است تا بر بزرگترین ترس خود یعنی آیین و سنن دوران کودکی و بزرگ سالیاش فائق آید. در کتاب «من از گورانیها میترسم» مخاطب با ترسهای یک زن میانسال که برخی از آنها حاصل روان ناآرام وی و برخی دیگر، دستآورد اجتماعیست که در آن رشد یافته است آشنا میشود. فرنگیس راوی داستان از زندگی خود در دو زمان حال و گذشته پرده بر میدارد. در این میان مخاطب، خود در پیچ و تابهای ذهنی شخصیت اصلی داستان همراه شده و مانند او به جستجوی پاسخ سوالات فلسفی موجود در داستان میپردازد.
ارسال دیدگاه