سگ‌سالی

Ziba_Heidari

به احتمال زیاد مقصود نویسنده، سال‌های سگی بوده که برای عدم تشابه اسمی با سال‌های سگی یوسا این نام را انتخاب کرده است. اما به‌نظر می‌رسد عنوان «زندگی سگی» برای این کتاب انتخاب بهتری بود. چرا که قلندر، شخصیت اصلی داستان، بی کم و کاست زندگی سگی‌ای را در طویله‌ی خانه‌ی روستایی‌شان سپری می‌کند. زندگی‌ای که بعد از دوران دانشجویی و گذراندن دوره‌هایی غرق در مباحثه، ایده، ایدئولوژی و آرمان عمر و توانش را گرفت و به خیال «مقاومت کردن» عمرش را تباه کرد.
در جایی خواندم که طویله نماد زندگی مجاهدین در اردوگاه اشرف است و شرایط طویله که باعث خمیده و پیر و بیمار شدن قلندر شد، شرایط اشرف را در داستان به تصویر می‌کشد. جالب است اگر بدانید ماجرای این کتاب بر اساس واقعیت نوشته شده است البته نه به‌صورت جز به جز. زیرا سلیمانی ادعا می‌کند می‌توانسته با شخصیت واقعی ملاقات کند اما این کار را نکرده و ترجیح داده به جای مستندوار نوشتن، از تخیلیش کمک بگیرد. اماسوال اینجاست آیا این تخیل بر بی‌طرفی داستان تاثیر گذاشته است یا نه؟
نثر داستان روان بود و گاهی خسته‌کننده! راوی دانای کل محدود به ذهن سوم شخص یعنی قلندر بود. همین موضوع باعث شده که قسمت‌هایی از داستان برای مخاطب گنگ بماند، چون برای قلندر گنگ ماند! البته این موضوع به روایت اصل موضوع داستان آسیبی وارد نکرده است. درآخر باید گفت کسانی که از روایت‌های خطی و سرراست با نثر روان لذت می‌برند کتاب «سگ سالی» می‌تواند انتخاب مناسبی برایشان باشد اما چنانچه به دنبال تعلیق نفس‌گیر هستید و رفت و برگشت های زمانی را می‌پسندید «سگ سالی» اغنایتان نخواهد کرد.